نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

زمزمه گلاکن

یه نصفه کارتن مسخره بود که تصویر نشون میداد و یکی هم کل داستان را حرف میزد مثل همون پرده خونی خودمون،یادتونه؟ 

 

gelaken 

 

اینم یه قطعه از پازلیه که فکر منو مشغول کرده بود! پازل زندگی من!  

 

هر موقع که زمزمه باد را میان درختها میشنوم و خودم میخونمش(زمزمه رو) یاد این نصفه کارتن میوفتم.موقع بلند شدن هواپیما از زمین.آهنگ وبلاگ قدیمیمون،جیرینگ جیرینگ آّب.وز وز زنبور. 

 

ضرباهنگ پیانو...دستت درد نکنه رهگذر جان،با الهام از آهنگت یه چیزایی نوشتم که خدا نخواست . پاک شد،ترسید عاشقم بشی 

 

با عشق

حافظ

غزل شماره 89:

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت 

بازآید و برهاندم از بند ملامت 

 

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید 

تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت 

 

فریاد که از شش جهتم راه ببستند  

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت 

 

امروز که در دست توام مرحمتی کن 

فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت 

 

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق    

ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت 

 

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا    

کاین طایفه از کشته ستانند غرامت 

 

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی    

بر می‌شکند گوشه محراب امامت 

 

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم    

بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت 

 

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ 

پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت 

  

اقامت امامت سلامت سلامت غرامت قامت قیامت کرامت ملامت ندامت

 

سرمایه گذاری بزرگ

طبق عقایدی!......... 

 

هشتاد و چهار میلیون زندگی را پشت سر میگذاریم.خود این عدد خیلی بزرگه. 

 

هر زندگی،نه!...   ...شاید ده میلیونش انسانی باشه،یعنی آدم باشیم،ابوالبشر. 

 

شاید فقط همین زندگی را داریم.ما در مرکز دایره ای هستیم که محیطش تحت شرایط زندگی دنیایی قرار داره.یه کم غلنبه شد! 

 

چطوری بگم؟! یعنی اینکه تمام عوامل محیطی ما طوری برنامه ریزی شده که ما تجربه یک زندگی بسوی پیشرفت را تجربه کنیم به عنوان یک روح...یک پروسه تمام عیار،نه یک چیز اتفاقی یا مثل تکامل،تحت شرایط کره زمین. 

 

آقا،خانم حرف من اینه که این سرمایه گذاری بزرگ یعنی زندگی ما اگه با بی برنامگی یا سهل انگاری ما نابود بشه میدونید چی شده؟ نمیدونم،ولی مطمئنم همینم به یقین برنامه ریزی شده. 

 

برنامه یک سرمایه گذاری بزرگ برای یک روح به ظاهر کوچیک.چقدر سخته راجبش حرف زدن.

هزار اسم

می بینم که کم کم داره اینجا ، کنج خلوت ما ، شلوغ میشه.! 

 

هزار اسم داری که مثل سابقه کارت میمونه.سالهاست که تجربه کارهاتو داری. 

 

حواست به همه جا هست.خوش برخوردی،متینی،...،هیچ کس بهتر از تو نمیتونه کارها رو سامان بده و ... 

 

تو استخدام میشی به مدت سه ماه تا ببینم چطور میتونی پرونده سنگین اعمال منو پیگیری و سبک کنی.اگه خوب کار کنی بعد سه ماه بیمه میشی. 

 

حقوقتم نوشتی توافقی...شماره حسابتو ندادی؟! 

 

آیینه

این سریال بود.یادتونه؟ 

 

زندگی تلخ جای خودشو به زندگی شیرین میداد. 

 

خدایی نمیدونم چی و چطوری بگم ولی وقت کمی داریم ها! مثلا من سی سال عمر کردم هیچی،کشک،فوق فوقش چهل تا دیگه داشته باشم تو یک متری در بهشت بنزینم تموم میشه،مصرف سوختمم که بالاست.سهمیه هم گرون شده.اونوقت یه ماشین حمل ترافیکی میرسه و ما را تا اوراقی های جهنم بکسل میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

آره...باور کن!

شگفتی شفای گیاهان

تا اونجا که من میدونم دلم براتون بگه که هر گیاهی از نوک برگش تا ته ریشش خاصیت داره! 

 

مثل چایی که میخوریم صد و سی نوع مریضی را درمان میکنه.وقت شد براتون میشمرم...آخه زیاده. 

 

 گل پامچال،گل بابونه،برگ بابا آدم،همین دور نریم جعفری خودمون،پیاز...پیاز قاتل مشکلات گوش و حلق و بینی در سرما خوردگیه،و کلی دیگه. 

 

فقط موندم که خاصیت گیاهان اصلا برای چی بوجود آمده اگه قراره که ما چند صباحی زنده کنیم بمیریم و به خاک تبدیل بشیم.میدونید منظورم اینه که اینهمه خاصیت که دوای درد آدمهاست اقلا هشتاد درصد یعنی همش روی یک اصل ساده تکامل بوجود آمده؟ اگه قراره تکاملی برای گیاهان وجود داشته باشه اونها باید از حس غریزی بقا استفاده کنند و مثلا ما را بخورند یا انقدر سم ایجاد کنند که نسل بشر از بین بره و حس رقابت باعث بشه که جایگزین بشر بشند!  

 

......................فکر کنید!

هدایت نورانی

امروز یکی از بهترین روزهای من بود. 

 

تا حالا فکر کردید که تاوان کارهامونو چطور پس میدیم؟ چه خوب چه بد؟ پروسه خرید گوشت توی شرکت ما بستگی داره به ده نفر آدم و سی و سه نفر دیگه که کار میکنند که حقوق بگیرند و کارشون چرخ مجموعه ما را میچرخونه تا هزینه ها پوشش داده بشه.هزینه هزار پانصد نفر دیگه که درگیر شرکت ما هستند. 

 

اون ده نفر اول خرید را به مرحله اجرا میرسونند.حالا گوشته نصیب کی میشه؟ حدس بزنید!... 

 

...خوب معلومه توله سگی که بما پناه آوورده! کی بهش میده؟ یکی از اون سی و سه نفر و اندی! 

 

عجب دنیاییه خدایا! تازه ما زیر مجموعه کل آدمهای کشورمون هستیم که باعث تولید گوشت میشن!  

 

حالا وقتی میبینم که توله ما التماس غذا میکنه وجدانم راحته که بالاخره یکی تاوان کارشو بهش پس میده.تازه دارم می فهمم که حقوقم که بحساب ریخته شد چرا انقدر راحت و بدون تاخیر تو حساب منه! الآن!