نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

سیب،نمک

سیب بقولی میوه ای بهشتیه. 

 

نمک با نان پابندت میکنه. 

 

این دو تا روی کی بورد رایانه! جالبند.چون حرفاشون پشت همه. 

 

دیگه موضوعی گیر نیاوردم گیر بدم! اما... 

 

 

...همین آقای سیب کار دست ما داد.یعنی ما مردها.بگذریم.این نیز بگذرد... 

 

بنی آدم موجودی عجیب است. 

 

هیچی به هیچ کس ربطی نداره. 

 

تابستان میگیم گرمه خیلی،زمستان میگیم عجب سرمایی. 

 

مرحله.هر دفعه وارد یک مرحله از رشد میشیم.رشد قدی نه،رشد فکری.رشد معنوی. 

 

خدا آدم هایی را که دوست داره نمک گیر می کنه. 

 

فکر کنم دنیا ارزش یه گاز سیب را داشت.دست می زنم برای اون که اولین سیبو گاز زد! 

 

و معنویت.شایدم عرفان. اما هیچ کدوم نه،عشق باید حاکم واقعی قلب بشه تا ازینکه نمک گیر بشی یا کسی سیبی را گاز بزنه ناراحت نشی،بلکه خوشحال بشی. 

 

یا اینکه سیبی توی سرت خورد بفهمی که زمین جاذبه داره نه دافعه. 

 

همش همینه:دیدگاه متفاوت. شکستن قالب های ذهنی. دیدن زاویه های تازه. 

 

کی اینو میخواد؟

نیروی بی پایان

شعار وبلاگ رو مجدادا مرور میکردم


تنها آن هستی دارد


چقدر این جمله شگرف و عظیم است .


هیچگاه تکراری نمیشود . برای همه لحظات و همه حالات


و همه دوران ها کاربرد دارد .


و هر گاه بر روی آن مراقبه کنی آگاهی بالاتری به تو خواهد بخشید .


پس تنها آن هستی دارد .


و به همین دلیل


نیروی بی پایان همواره  نیروی  بی پایان خواهد ماند .


با عشق

فرشته زمینی

وقتی به دنیا اومد تمام فرشته ها شادی می کردند.هیچ کس تا قبل ازین لبخند نور را ندیده بود.قبل ازین یکی دیگه ساخته شده بود.البته نه به این ظرافت و زیبایی.نتیجه اینکه تمام تجربیات قبلی بکار گرفته شد و جسورانه طرح جدیدی شکل گرفت. 

 

پروژه قبلی نشسته بود و نگاه می کرد.محو این خلقت جدید شده بود.با خودش فرقایی داشت.نمیدونست که از درون هم متفاوت ساخته شده.مثلا میتونست بهتر تحلیل کنه.میتونست همزمان دو کار را تجربه کنه.بین دو نیم کره مغزش ارتباط بیشتری ایجاد شده بود. 

 

احساسات و عواطفش بیشتر شده بود.ساعت ها کار شده بود یا شاید هم سالها تا این قسمت بتونه قابلیت انطباق با هر نوع شرایط را پیدا کنه. 

 

یک تیم بزرگ بعد از تحقیقات بی امان و شور و مشورت خیلی زیاد بالاخره یکی از قسمتهای مهم این پروژه را خلق کردند،چیزی که تحسین همه را برانگیخت،قابلیت بوجود آوردن هم نوع حتی از نوع مدل قبلی و حتی منطبق با معیارهای آینده. 

 

قبل ازینکه بیاد تکه ای از الماس نور درونش قرار دادند و بخاطر مسائل حفاظتی و اطلاعات طبقه بندی شده مخفی شد تا در روز موعود که در برنامه ثبت شده بود متبلور بشه و شادی را به اطراف پراکنده کنه.  

 

نیازی نبود که چیز بهتری ساخته بشه،چون حالا اینجا فرشته زمینی پا به دنیا گذاشت. 

  

(تعظیم)

ریشه در نور

مهم نیست که دنیا چقدر تغییر کنه.با چالش های زیادی روبرو میشیم.یاد می گیریم.یاد میدیم. 

 

یاد می گیریم،یاد می گیریم که خانواده چقدر ارزش داره.یاد می گیریم ارزش ها چی هستند.تجربه می کنیم.نتیجه می گیریم.قواعد را بخاطر می سپاریم.دانش ما تغییر می کنه.دائما عوض میشیم. 

 

خیلی چیزها مثل انسانیت درون ما ریشه دار میشه.یاد می گیریم عاشق بشیم.چه زمینی چه عرفانی. 

 

بالاخره می فهمیم که ریشه هامون با نور پیوند خورده.ما ریشه در خاک نداریم. 

 

پیشرفت می کنیم چون یاد گرفتیم اینطور باشیم. 

 

...یاد گرفتیم.خواستیم که یاد بگیریم.دیگه مثل گذشته هامون نیستیم.تغییر کردیم. 

 

قدمی برداشتیم و صد قدمو احساس کردیم.مهم نیست که دنیا چقدر تغییر کنه،ما همونهایی هستیم که ریشه در نور داریم. 

 

موفق باشید.

اکنکار

بعد از مدتها با وجود چالشهایی که پشت سر گذاشتم امدم


کتابی به دستم رسید بر ضد اکنکار و ناگفته هایی را عیان کرد


بعد از تحقیقات زیاد به کمک بعضی دوستان به این نتیجه رسیدم که


تمام مطالب واقعی است . بنابراین از اکنکار خارج شدم .


لذا از دوستانی که تمایلی به اکنکار دارند دعوت میکنم تا این کتاب


را بخوانند .

اگر هم سوالی بود من در خدمتم

اسم کتاب :


اکنکار سوداگری روحی 


مترجم : شهرام قلی زاده


نوسنده : دکتر دیوید سی . لین 



چنانچه کسی علاقه مند به داشتن این کتاب بود با من تماس بگیرد .



niroyebipaian@yahoo.com



خدایا چنان کن سر انجام کار


تو خشنود باشی و ما رستگار

موسیقی

تازه دارم میفهمم آهنگ ها چجورین.دارم خوب گوش میدم.درون این همه چیز خاصی وجود داره. 

 

ریتم های درست تسکین دهنده هستند.آرامش بخش.  

 

و همه دنبال یک هدف واحد هستند:تعریف عشق. 

 

ترانه ها معمولا عاشقانه هستند.اصولا ترانه برای عاشق شدن ساخته میشه. 

 

و در موسیقی ایرانی عرفان هم وجود داره.این یعنی عشق به خالق.شعرهایی هم که بزرگان شعر و عرفان گفتند دارای جمله بندی های قابل تعمق هست.خیلی زیاد سعی شده که این اشعار با موسیقی زیبای سنتی ایران ترکیب بشه.خیلی وقتها نتیجه خوبی داشته،ولی بعضی وقتها هم زیبایی را نداره.من فکر می کنم که اون عشق واقعی را نداره.یعنی حس شاعر در آهنگ منتقل نمیشه. 

 

موسیقی میتونه زیباترین بخش زندگی انسان بشه.یادمه جایی نزدیک یک سنتور بودم.با انگشتم سیمهاشو به صدا در آوردم.دیگه دلم نمیخواست از کنارش تکون بخورم.بیشتر از زیبا بود.احساس اینکه با روح انسان پیوند میخوره.انگار که هر دو یکی هستند. 

 

احساس می کنم هر از چند گاهی یک موزیک زیبا به زندگی من وارد میشه.  

...این خالق منست که مرا میخواند 

  

 

زشت

سوسک زشت و بد ترکیب و چندش آور. 

 

شیطان شاخدار و صورت جهنمی. 

 

گوژپشت نرث دام. 

 

مرد فیل نما. 

 

زیباست وقتی بفهمی که همونقدر که پروردگار عالم تو رو دوست داره و عاشقته،همونقدر،درست همون اندازه عاشق سوسک قهوه ای چندش آوره. 

 

گل لاله. 

 

پروانه. 

 

فرشته آبی پوش. 

 

زیباست وقتی مثل خالقت فکر میکنی درست همون طوری. 

 

من 

 

تو 

 

دیگران 

 

زیباست وقتی میفهمیم که در دنیای پروردگار زندگی می کنیم. 

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست 

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست