نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

راهی به خارج ...

برای خروج از این ماتریکس


نیروی بی پایان


راههای بی شماری را ارائه می کند


اولین و ساده ترین انها رویا و عالم خواب است .


با کمی دقت در رویاهایی که می بینیم استاد درون


جواب سوالات ما را خواهد داد


فقط کافیست پیش از خوابیدن چند دقیقه یکی از اذکار مقدس که


به ان علاقه زیادی داریم بگوییم و سپس از خداوند بخواهیم


که جواب سوال مان را بدهد


قدر مسلم در ابتدا به سهولت این ارتباط را نخواهیم یافت


اما با ادامه این کار نیروی بی پایان به ما میاموزد که


چگونه این کار را به سرعت و با سهولت انجام دهیم


نیروی بی پایان چیست ؟

نیروی بی پایان چیست ؟

بزار بپرسم نیروی بی پایان کیست ؟

همونطور که مهدی هومن عزیز گفت هر کسی یه جوری یه نیروی بی پایانی رو قبول داره

من هم همینو میگم

اما در مورد نیروی بی پایان که ما داریم ازش حرف میزنیم ....

 

از روز ازل یعنی اغاز حیات وقتی که خداوند تقدیر فرمود تا ارواح بازیگوش به جهان تحتانی نازل شوندتا بیاموزند و به کمال برسند بشراز وجودی برتر اگاه بود و به نوعی سعی در نزدیک کردن خود به او داشت اثار این موضوع به سادگی در تاریخ بشری پیداست

از دوران ادیان پگانی ( طبیعت پرستی  ) تا ادیان الهی و تا امروز

نشان ان هزاران مکاتبی است که موجود بوده و هست

در طریقت های پگانی عموم توجه بر ارتباط با این قدرت بزرگ بواسطه نیروهای طبیعی بوده مثل پرستش خورشید یا ... به عنوان نمادی برای خداوند

همانطور که در ادیان اصولی این ارتباط بوجود میاید

به مرور زمان از پیدایش هر مکتبی با انتقال رئیس ان مکتب یا به اصطلاح پیامبر ان مردم شروع کردند به واسطه قرار دادن ان پیامبر بین خود و خداوند و ارتباط خود را به این طریق تقویت می کردند

این موضوع فراتر از عبادات مرسوم در هر مکتبی بود

یعنی انجا که بحث افرادی پیشرفته در دین یا کسانی که بیشتر از ظاهر دین خود می خواستند در مراتب معنوی پیشروی کنند پیش می امد

نمونه ان قدیسین و روحانیون یا عرفا و در ادیان پگانی جادوگران و کاهنان یا راهبان انها ...

 

این مقدمه براین بود تا یک مطلب مهم را مطرح کنم

تا اینجا از تاریخ این طور بر می امد که نیروی بی پایان مد نظر بشریت همان خداوند است

در حالیکه واقعا این طور نیست

نیروی بی پایان که مد نظر ماست روح القدس یا روح الهی یا انچه در اسلام وحی نامیده میشود است

این نیروی عظیم رابطی بین بشر  در این دنیا و خداوند است

یعنی تثلیث  خدا – وحی – بشر

این ارتباط ارتباطی فعال و جاودان است

هر بشری به فراخور اگاهی معنوی خود به نوعی بواسطه وحی با خداوند در ارتباط است

و از ازادی – اگاهی – عشق و خردی که این وحی در اختیار او میگذارد بهره مند میشود

متاسفانه امروزه عنصر وحی از اموزش های مکاتب حذف شده و مختص به بزرگان و رهبران مکاتب گردیده به طوری که بشر همواره وابسته به بشری دیگر بماند ...

موضوع مورد علاقه ما و چیزی که به دنبال ان هستیم ارتباط با وحی به عنوان رابطه ای مستقیم  با خدا است .

بعید میدانم کسی این مورد را غیر واقعی و غیر معقول بداند چرا که در تاریخ ادبیات و تاریخ دینی ایران زمین بسیاری از افرادی هستند که از این ارتباط در شکل های مختلف چون الهام – سروش و .... نام برده اند

و بزرگانی چون ملاصدرا – سهروردی – علامه مجلسی – ایت الله قاضی – ایت الله طباطبایی –ایت الله بهجت و از ادیبان کسانی چون شمس – مولوی – حافظ و .... وجود دارند

اشعار فراوانی چون

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش ....

تاییدی بر این گفته است .

ماحصل بحث اینکه نیروی بی پایان عنصر گمشده تثلیث خدا – وحی – روح است

با اموزشی که از طریق وحی بنا به فراخور هر فردی در سطح اگاهی خودش انجام میشود

بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی – قومی – فرهنگی و ...

خداوند روح را به برگشت به سمت خود دعوت میکند

هرچه بیشتر به این کلام مقدس گوش دهیم این پیام برایمان واضح تر و متجلی تر خواهد بود

و میدانیم که بزرگترین تجلی ان صحبت خدا با پیامبر اسلام بوده که قرار نیست برای همه این اتفاق به این صورت بیافتد

اما از انجا که هر کدام از ما بالقوه روحی هستیم از جنس خداوند رسیدن به ان مرحله هم غیر قابل دسترس نمینماید .

 

این سخن قران را اینجا ذکر کنم که :

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه

 

 

 

برکات الهی ارزانیتان باد

 

ذهن خلاق و ...

فکر میکنم امروزه فیلم راز را همه میشناسند و کمابیش با قانون جذب که یکی از قوانین پیشرفته ماتریکسی است که ما در ان زندگی می کنیم را میشناسند

موضوع مهم در مورد این قانون تجسم سازی یا به قول دوست خوبم دامون ذهن خلاق است که انچه را میخواهی در اختیارت می گذارد

البته این قانون اکثرا به خوبی عمل می کند

اما مشکل در این جاست که در کنار این قانون قانونی دیگر و البته مهمتر به نام قانون کارما وجود دارد

که بر اساس ان باید بهای هر کار یا چیزی را پرداخت

این قانون در مطالب فیلم راز یا تئوری های وابسته به ان که این روز ها مد شده ناگفته مانده

 

بگذریم

بله با این روش میتوان چیزهایی را خلق کرد یا جهان ماتریکس را مجبور کرد انچه ما میخواهیم در اختیارمان بگذارد اما موضوع مهم این است که همین کار باعث غرق شدن بیشتر ما در این ماتریکس خواهد بود

اما انچه من به عنوان درسهای نیروی بی پایان بیان کردم

مسایل و اتفاقاتی است که توسط نیروی بی پایان و از جهانی خارج از ماتریکس فعلی ما در اختیارمان قرار میگیرد و این گوشزد ها به راهیابی ما به خارج از ماتریکس جهان های پیندا می انجامد

و درحقیقت این رخداد ها حاصل خلق نیروی بی پایان است نه ذهن ما

فکر می کنم این تفاوتی بسیار مهم است و نتیجه ان کاملا متفاوت چرا که عملکرد ذهن ما ما را به داخل ماتریکس میراند و عملکرد نیروی بی پایان باعث ازادی ما از این ماتریکس پیندا خواهد بود

 

 

برکت باشد  

 

تذکر استاد ....

داشتم مطالعه میکردم که تذکری از استاد دیدم در باب زندگی روز مره

 

بنابر این این توضیح را به کامنتی که برای میثم گذاشتم اضافه می کنم یا به نوعی ان را اصلاح میکنم

 

نیروی بی پایان در تمام لحظات زندگی مشغول اموزش دادن به ما و همچنین ازمون گرفتن از ماست

 

در همین زندگی روزمره در ساده ترین کارها و حتی در خواب و عالم رویا

 

اگر ما با اگاهی به اتفاقات روزمره خود برخورد کنیم مطمئنا درسهایی که استاد برای ما در نظر گرفته

 

 و راهنمایی های او را برای قدم بعدی و کاری که لازم است انجام دهیم خواهیم یافت

 

و از این کلاس درس بی ماننند کمال استفاده را برای توسعه معنوی خود خواهیم برد

 

 

اما اگر بی توجه به نیروی بی پایان تنها زندگی روزمره را پی بگیریم به زودی در قهقرای روزمرگی

افتاده و فراموش میکنیم انچه روح ما به خاطر ان پابه این دنیا گذاشته

و روزی بیدار میشویم که از این نشئه دنیوی منتقل شویم

و خواهیم دید که استاد به چه دلسوزی و عشقی در تمام این مدت ما را در اغوش گرفته بود

و ما بی توجه به ندای او مشغول به بازی بچه گانه بودیم

 

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد

 

برکات الهی برای شما خواستارم

بهترین چیز ...

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است

که از حادثه عشق تر است .....

در مورد این بلاگ باید بگم .....

 

بزار از این جا شروع کنم


خیلی وقت پیش که فیلم ماتریکس رو میدیدم یه هو به سرم زد که

اگر اوضاع این جوری باشه یعنی ما ماوقعا در محیطی غیر حقیقی

زندگی کنیم چی ؟

 

این شد که راه افتادم دنبال جواب تا اینکه به واسطه دوستی از

نیروی بی پایان اگاه شدم و شروع کردم به برقراری رابطه با


نیروی بی پایان


بعد از مدتی دقیقا به همین جا رسیدم


که هر یک از ما برای خودمان یک ( مورفیوس ) یک (  ترینیتی )


و حتی یک (  نیو  )هستیم


و در مسیر خود برای کشف حقیقت وظیفه خود را به دوش


میکشیم


پر واضح است که این اتفاق یا به قول سهراب حادثه همه چیز من

را تغییر داد

حتی اسمم را به شاهین تبدیل کرد


هر چند دیگر اسم اهمیتی ندارد


مهم فقط نیروی بی پایان است که هر کسی مثل یک سلول از


اعضای بدن ان است


و چه اگاهانه و چه نا اگاهانه به او خدمت میکند


اما خوشا اگاهانه در خدمت ان بودن


و به مسابه همکاری برای ان نیروی بی کران به اقلیم خدمت کردن


راستی نکته جالب اینه که در این ماتریکس که من کشف کردم


دقیقا همان کاراکتر های فیلم وجود دارد

از قبیل مامورها

و حامیانی مثل پیشگو و کلید ساز

و .....

 

خوب من هم خواستم گوشه ای از این حادثه که اشک بر چشمان


ما اورد در این بلاگ مطرح کنم

در این بین دوستان بسیاری مرا یاری کردند


و از همه مهمتر رهگذر عزیزم و انیتیا ( خدا بیامرز ) که برای نوشتن


مطلب در این بلاگ با من همکاری می کنند



و همه شما دوستانی که این مطالب را که بی گمان تجربه ارتباط


ما با نیروی بی پایان است را میخوانید

 

برکات نیروی بی پایان را برایتان خواهانم