نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

رمز نیروی بی پایان

رمز به کار گیری و استفاده از


نیروی بی پایان


تنها بودن با نیروی بی پایان است .


مهم دست یابی به این


بودن


است .


هدف


 

 

همیشه به یاد داشته باشید که: 

 

با هدف خاصی به این زندگی آمده اید و این هدف کشف راز  

 

زندگی بوده است. 

 

این راز قبلا به شما گفته شده: خدا عشق است. اما شما پیش از  

 

این،آنرا می دانستید. بنابراین 

 

چه چیز بین شما و حقیقت قرار دارد؟ 

 

عشق و پاداش آن

معدود کسانی از این راز بزرگ آگاه هستند که  

 

پاداش عشق ورزیدن .... 

 

همان عشق ورزیدن است .  

 

اگر تصمیم داریم کاری را برای عشق انجام دهیم  

 

این نکته را همیشه مد نظر داشته باشیم .  

کار رویا ها

آنچه مهم است این است که در رویاها می توان  

 

از کمک نیروی درونی برای رفع مشکلات  

 

روزمره بهره گرفت . فقط کافیست قدری به  

 

تعبیر خواب خود آگاه شویم .... 

 

فاصله بگیر تا بهتر ببینی

 

 

ما می آموزیم که خدا با صدای خود با همه ما سخن می گوید. خدا گاهی به واسطه پیامبران و گاهی صرفا توسط یک صوت یا حتی پرتوی نور با انسان صحبت می کند. 

 

کلود مونه، نقاش فرانسوی عاشق نور بود. او مبتلا به آب مروارید شد. او رنگ های سیاه و خاکستری را از تخته رنگ خود حذف کرد. او نورها را به وسیله منشور می دید و تمام رنگ های رنگین کمان را به صورت مجزا رویپالت می چید.


کارول می خواست از نمایشگاه آثار مونه در مینیاپولیس دیدن کند. کارول در این فکر بود که چرا به خود زحمت داده و به آنجا آمده است. روح الهی همیشه ما را به شرایط، وقایع و مکان هایی می کشاند یا با افرادی روبرو می کند، تا درس معنوی خاصی را که در آن موقعیت برای ما وجود دارد،بیاموزیم. 

بعد کارول به یاد آورد که مدتی پیش در شیکاگو به یکی از نمایشگاه های آثار مونه رفته بود. او از مضمون یکی از نقاشی ها سر در نمی آورد، اما با پیروی از ندایی درونی از تابلو فاصله گرفت. از آن فاصله می توانست گیاه زیبایی را تشخیص دهد. 

بنابراین در نمایشگاه مینیاپولیس هم از تصویر فاصله گرفت. از آن فاصله به خاطر جمعیت انبوهی که جلوی تابلو بودند، تنها می توانست گوشه و کنار نقاشی را ببیند. 

اما تصویر بسیار واضح بود. درست همان طور بود که در شیکاگودیده بود. 

 

غالبا فکر می کنیم نقاش هایی که این پورتره ها و تصاویر عجیب را می کشند، احتمالا دقیقا چیزی را که می بینند نقاشی می کنند. برخی نزدیک بین بودند و برخی آب مروارید داشتند. برخی می توانستند هاله ها را ببینند و خطوط عجیبی می کشیدند که از متن تابلو به اطراف امتداد می یافت. اما امروزه مردم این چیزها را نمی فهمند، چون هر وقت که ما نمی توانیم خوب ببینیم، سراغ چشم پزشک می رویم و او چشممان را معالجه می کند. بعد لنز طبی یا عینک می زنیم و همه چیز دوباره فوکوس می شود. 

درسی که کارول آموخت این بود: برای تشخیص تاثیرات روح الهی لازم است که عقب بایستیم تا بهتر ببینیم.

  

درون

 

در درونتان جهان های بیشماری برای یافتن وجود دارد. 


 همیشه دنبال جهانی دیگر باشید..................

عشق خدا اعجاب آور است

وقتی کسی ازته دل به حرف های ما گوش می دهد، احساس  

 بهتری به ما دست می دهد. نفع جسمی شنونده این است که  

 گوش دادن ضربان قلب را پایین می آورد. 

 

 یک استاد دانشگاه به یکی از دوستانش که بزودی قرار بود  

  مادربزرگ پیر و بد عنق خود را ببیند، توصیه هایی کرد. دوستش  

 از این ملاقات واهمه داشت. پروفسور گفت: "بذار مدتی حرف  

  بزنه و بعد موضوعی رو که کمتر از همه کسالت آور بوده، پیدا  

  کن و در موردش سوال کن. بعد بازم چیزی رو که کمتر از همه  

  کسالت آور بوده پیدا کن و همین طور ادامه بده." 

  دوستش بعدا می گفت که نه تنها ملاقات خوبی بود، بلکه مادر  

 بزرگ تا چند روز بعد خوش اخلاق بود. 

 

 حالا دوستان عزیز بگن که این داستان چه ربطی  

 به  موضوعش داشت.