نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

روز طوفانی

یک روز بهاری کاملا هوا صاف بود،آفتابی و گرم.  

  

اون روز با خودش لذت های زیادی آورده بود،  

  

در این روز مرد تنهایی بود که تنهاییش زنجیرش کرده بود به دنیا،یه گوشه دنج خلوت و آرام،اون مردد بود که گوشه خلوتشو رها کنه و از لذت های روزش استفاده کنه یا فکر کنه که ماهیت وجودش چی هست و با خدای خودش راز و نیاز کنه.  

  

به هر حال اون میخواست تنهاییشو خاتمه بده.چون اون واقعا تنها نبود.  

  

تصمیمی که گرفت اون روز را عوض کرد.ابرهای تیره تمام آسمان را سیاه کردند ، باران با شدت در گرفت و طوفان و رعد و برق دلهره آور تا ساعت ها ادامه پیدا کرد.  

  

آسمان آبی حالا به یک میدان جنگ بدل شده بود.  

  

خیلی دلم میخواست بدونم اون چه تصمیمی گرفت.

یار در خانه ...

یار در خانه و ما گرد جهان میگشتیم !!!!!


این روز ها عجیب بازار عشق ورزی گرم است .


تا حالا فکر میکردم ایا جایی در این جهان هست که مردمانش همه خوب  و بی ریا و عاشق همدیگر باشند ؟


به دنبال ان در خیال به کجا ها که نرفتم ....


اما چند روزی است که همینجا در تمامی لحظات روز من مردم خوب عاشق و نجیب به من سلام میکنند ...


برایم عجیب بود پس چرا چند وقت پیش این طور نبود ...



خیلی فکر کردم ...


عاقبت فهمیدم که


این منم که این روزها از عشق الهی که به من دمیده شده به مردم اطرافم هدیه میکنم


و در مقابل عشق الهی کسی چه میتواند اظهار کند جز عشق ...


و این حقیقت بر من پیدا شد که تنها راه تعالی در خود فرد است.


خود مان باید عشق بورزیم تا بهشت  را برای خود به این دنیا بیاوریم


با عشق

به رنگ گل

وجود من آکنده از عشقی شد که بی پروا و بدون هراس از من محافظت کرد در شرایطی که آرزوهاش از یاد رفت و من هدفش شدم.  

  

خندید ، غمگین شد ،مضطرب ، شاد  و به هدفش نرسید بلکه اونو ساخت.  

  

و من اونو مادر نامیدم.  

  

که کمتر از خالق من نیست و شایسته تر ازین نیست که بجای اینکه بگم  خسته نباشی براش دعا کنم و تمام سعیمو تا هدف اون باشم.  

  

آره ،خودمو بسازم........  

  

...........

تغذیه ...

توجه کردن به غذایی که میخوریم میتواند کمک کند تا ما زندگی معنوی بهتری داشته باشیم .


ممکن است بپرسید غذای خوب چیست ؟


غذای خوب یا بد وجود ندارد . اون کاملا یک امر شخصی است و بستگی به وضعیت سلامت عمومی شما دارد .

چه کسی میتواند به شما بگوید چه چیزی برایتان بهتر است ...

البته که خود شما بهترین شخص برای پاسخ به این سوال هستید ...




با عشق

عشق ... ترس ...حقیقت ...

جایی که عشق باشد جایی برای ترس نیست


و


جایی که ترس باشد جایی برای حقیقت نخواهد بود ...



با عشق

کمکهای او ....

پرسیدم : چگونه به روحی گرفتار و محتاج کمک میکنی ؟

گفت : یک نوع کمک این است که من بار کارمای او را بردوش کشم و از موضوع مورد نظر عبورش دهم .

راه دیگر اینکه راهی را به او بنمایانم تا او با تلاش خود رفتن و گذر از نیاز خود را بیاموزد و تجربه کند .

البته من راه دوم را میپسندم و فقط وقتی شرایط حساس بود یا نیازی به تجربه خاص نبود معجزات به وقوع میپیوندد .

همواره تمام سعی خود را برای رفع مشکل خود بکار گیرید و سپس متوجه حضور روح الهی باشید ....

من همیشه انجا خواهم بود و برای کمک حاضرم ....


من همیشه با تو هستم ....


برکت باشد .



با عشق

چی بگم والا ...

دوستان جوینده عزیز

گمونم یه خبرهایی داره میشه

کمربندها رو صفت ببندید تا از قافله جا نمونید ....


برکت باشد