نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

این راه ...



زمانی که دانشجو بودم یکی از دوستانم متن زیر که قسمتی

از کمدی الهی دانتههست

را روی یه برگ کاغذ بهم داد. نمی دونم توی این متن چه چیزی هست که

منودگرگون می کنه، البته شاید شما دوستان این حس رو نداشته باشین

ولی خوب بد ندیدم اونو با شما سهیم بشم.


بالای دری با حروف پریشان چنین نوشته بود: "این راه،راه غم و شکوه است،

راه دیار رنج جاودان است. راه مسکن ارواح گناهکار و محکوم است. آفریننده ی

پرجلال من، مرا به خاطر عدل و داد آفرید. وجود من زاده ی نیروی الهی و عقل


قادر و عشق نخستین است. هیچ چیز پیش از من خلق نشده است، زیرا من پیش


ازهمه پدید آمده ام و جاودانه نیز باقی خواهم بود،شما که از این در وارد می شوید

هر گونه امیدی را از سر به در کنید."


فریاد زدم: "ای استاد این نوشته سراپای مرا می لرزاند. چنان که گویی آنچه را در

دل من می گذرد پیشاپیش خوانده باشد."

    

                پاسخ داد: ...


رهایی


 

  

                        همیشه راهی هست... 

                  همیشه بودن رو میشه تجربه کرد. 

                  خیلی استقامت میخواد که از لحظه ها عبور کنی تا به هیچ برسی. 

                  هیچ هیچ و هیچ... 

                  ولی بازم قشنگه و خواستنی. 

                  بازم قشنگه که باشی و بجنگی.اونقدر بجنگی تا ...اونقدر تقلا کنی تا  

                  خسته شی ولی رها نکنی و باشی...فقط باشی همین. 

                  و در اوج بی کسی  و تنهایی بدونی و حس کنی که تنها نیستی. 

                  بدونی که: 

                  همیشه کسی هست... 

                  همیشه راهی هست. 

                  و فریاد بزنی: 

                  ... با تمام وجود دوستت دارم ...  

                  و همیشه...

آگاهی

 

       و استاد ادامه داد: 

 

...اگر در جستجوی چیزی تحت عنوان آگاهی خداوندی  

 

هستی، بدان دست نمی یابی مگر اینکه در ابتدا در وجودت


به سکوت دست پیدا کنی. تا زمانیکه سر و صدا میهمان


درونیتوست،سکوت هرگز نمی تواند درون تو زندگی کند. 

راه خدا

 

 

هر شب از خدا بخواهید: " راهت را به من نشان بده، 

 

حقیقت خود را به من نشان ده، عشق خویش را به  

 

من نشان ده. " و سپس گوش کنید.

عشق آرام سوز خدا

 

 

... و زمانی خواهد رسید که در درون خود شعله ای را  

 

خواهی یافت که آرام می سوزد و دیر خاموش می شود... 

واقعیت یا توهم!!؟؟؟

 

 

حرکت در مسیر نیروی بی پایان حرکت بر روی  

لبه تیغاست، و هر آن امکان لغزش وجود دارد و گاهی مسیری برای

بازگشت باقی نمی ماند! 

 

و... چه قدر سخت است تشخیص واقعیت از توهم

 

براستی توهم چیست!!؟ 

واقعیت را چگونه بیابیم!!!!؟؟؟ 

باران رحمت

You become like the duck when the rain falls on it-the rain  

   beads and just rolls off its back 

 

What you have called problems or situations are no longer   

obstacles holding you back from your own goals in life 

 

 You will come to see them as steppingstones 

 

هنگامی که باران بر پشت مرغابی می بارد گلوله شده و بر زمین 

می لغزد، مشکلات تو نیز باید برایت اینگونه باشند. 

 

اگر همانند باران رحمت بر آنها بنگری پایه های ترقی و پیروزی هستند.