نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

رنج یا نعمت


اگر توجه ما بر رنج متمرکز باشد، آنگاه رنجمان بیش از آنچه هست

به نظر می آید. بهتر است در میان رنج هایمان، نعمت ها و

داشته هایمان را برشماریم. ما معمولا فقط در یک قسمت از زندگی رنج

می بریم.بنابراین چیزهای بسیار دیگری هست که باید از داشتن آنها

شکرگزار باشیم.



پایان هر چیزی همان جایی است که توجه از آن سلب می شود.


حیات

برای کسب حیات،

ابتدا باید مردن را بیاموزیم. 

کریما...

کریما!                                                                     

گرفتار آن دردم که تو درمان آنی،

                بنده ی آن ثنایم، که تو سزای آنی،                                                 

من در تو چه دانم؟ تو دانی!                              

                   تو آنی که گفتی که من آنم! آنی.


م: مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری

خدامرد

یک مرد خدا آن است که از جذر و مدی که در اطرافش می گذرد متأثر نمیشود.




...او بلاتغییر باقی می ماند، چه طوفان برپا باشد، چه آتش، کسی که تعادل خویش را همواره حفظ می کند و ارزش هایش به اقبال وقایع عوض نمی شوند.


م:بیگانه ای بر لب رودخانه

بوسه ی پروردگار




بوسه ای از پرودگار بر نگارستان زندگی نازل می شود. بوسه های او


اغلب خراشی بر جای نمی گذارد مگر بر قلب. اما اگر تو گوشه خرقه ی


او را نبوسی، او چگونه بوسه هایت را به تو باز گرداند.

 

این متن چنان منو مسحور خودش کرده که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.

خدا

خدا روح است، درون قلب من، کوچکتر از ناچیزترین مخلوقات یا حشراتی


که روی برگ های زیر پایمان می خزند. خدا خویش است درون هرقلبی،


از آسمان ها بزرگتر، از همه عظیم تر، در میان اقلیم مخلوق، چون او


خالق همه ی خلقت است.


م: بیگا نه ای بر لب رودخانه


برکت