نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

بوسه ی پروردگار




بوسه ای از پرودگار بر نگارستان زندگی نازل می شود. بوسه های او


اغلب خراشی بر جای نمی گذارد مگر بر قلب. اما اگر تو گوشه خرقه ی


او را نبوسی، او چگونه بوسه هایت را به تو باز گرداند.

 

این متن چنان منو مسحور خودش کرده که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.

نظرات 11 + ارسال نظر
اوومیثم چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:39

خیلی مخلصیماول شدم؟

واقعا قشنگ بود.یه شعر هست مینویسم برات،خیلی باحاله

باریکلا پسر خوب. جایزت هم برای بعد
ممنونم.
منتظر شعرت هستم.

رویا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:44

تو و میثمم چه عوالمی دارینا

سلام رهگذر جونی :

خوب هم تصویرش قشنگ بود و هم نوشتش افرین داره نه ببخشید صد افرین داره

سلام عزیزم.

مزسی از اینکه همیشه سر میزنی.

شاد باشی

چشم عسلی پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:07 http://hasrategozashteha.blogfa.com/

به به دوستان ترکوندنا!!!

سلام علکم!!!

قبل از خوندن مطلبت دوس داشتم مسخره بنویسم اما الان اشکم سرازیر شده!!!

نمی دونم چی بگم.............

نمی دونم قضیه این خراشا چیه!!! نمی فهممش!!! اما انقدر گوشه خرقه شو می بوسم که بوسه بارونم کنه!!! قلبمو روحمو تمام زندگیمو!!!

رهگذر... خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم... دلتنگ شدم.. نمی دونم دلتنگ چی...........................

آره منم نمی دونم این خراش ها قضیش چیه ولی بدجوری حال میده

دلتنگی خوبه عزیزم. خیلی حس قشنگیه . من عاشق دلتنگیم.

شاد باشی

آواتار پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 http://jvmt.blogfa.com

این جملات از کتاب بیگانه بر لب رودخانه هستش... درسته؟

یه بار یه خانمی این جملات رو بر روی یه نوار کاست هیو نوشت و به من هدیه کرد... یادش بخیر...

اون دختر خیلی مهربونی بود... حتا میخواست گردنبد نقره خودشو که طرح اک بود و من گفتمه بود زیباست بزور به من هدیه کنه...

نمیدونم چرا دستشو رد کردم... آخه خیلی اصرار میکرد...

موفق باشی.

دقیقا یادم نیست از کدوم کتابه. ولی از همون اول که خوندمش ملکه ذهنم شد و هیچ وقت از ذهنم پاک نشد.

من اگه بودم قبول می کردم

تو هم موفق باشی.
برکت

پگاه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:50 http://beyond-life.blogfa.com/

چشم عسلی جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:12

کجایی پسر
تووبلاگ پگاه کلی زیرآبتو زدم...

بی مرام شدی جدیدنا دادا!!!

ای بابا...

کدوم پسر

منم هستم عزیزم.

این چند روز زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم.

میام.

یه چیزی تو مایه های چشم عسلی جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:29

می کشمت!!!
(خونسرد)

اشکال نداره. کشته شدن در راه دوست سعادته

چشم عسلی جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:11

اگه حدسمو بگم راستشو می گی؟؟؟
یعنی اگه درست بود جوابمو می دی؟؟؟

ناراحتم نشی ها!!!

اما باید خصوصی بگم

بگو عزیزم.
ولی فکر نکنم به ذهنتون برسه.
تو خصوصی بگو

خ دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:19 http://khalvated.blogsky.com

اینجوری

بی نام و قابل انتقال به غیر چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:24

ماچ ماچ ماچ

خلوت دل یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 http://khalvated.blogsky.com

چون حقیقته از ذهنتون نمیره

درسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد