بوسه ای از پرودگار بر نگارستان زندگی نازل می شود. بوسه های او
اغلب خراشی بر جای نمی گذارد مگر بر قلب. اما اگر تو گوشه خرقه ی
او را نبوسی، او چگونه بوسه هایت را به تو باز گرداند.
این متن چنان منو مسحور خودش کرده که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.
خیلی مخلصیماول شدم؟واقعا قشنگ بود.یه شعر هست مینویسم برات،خیلی باحاله
باریکلا پسر خوب. جایزت هم برای بعد ممنونم.منتظر شعرت هستم.
تو و میثمم چه عوالمی دارینا سلام رهگذر جونی :خوب هم تصویرش قشنگ بود و هم نوشتش افرین داره نه ببخشید صد افرین داره
سلام عزیزم.مزسی از اینکه همیشه سر میزنی.شاد باشی
به به دوستان ترکوندنا!!!سلام علکم!!!قبل از خوندن مطلبت دوس داشتم مسخره بنویسم اما الان اشکم سرازیر شده!!!نمی دونم چی بگم.............نمی دونم قضیه این خراشا چیه!!! نمی فهممش!!! اما انقدر گوشه خرقه شو می بوسم که بوسه بارونم کنه!!! قلبمو روحمو تمام زندگیمو!!! رهگذر... خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم... دلتنگ شدم.. نمی دونم دلتنگ چی...........................
آره منم نمی دونم این خراش ها قضیش چیه ولی بدجوری حال میدهدلتنگی خوبه عزیزم. خیلی حس قشنگیه . من عاشق دلتنگیم.شاد باشی
این جملات از کتاب بیگانه بر لب رودخانه هستش... درسته؟یه بار یه خانمی این جملات رو بر روی یه نوار کاست هیو نوشت و به من هدیه کرد... یادش بخیر...اون دختر خیلی مهربونی بود... حتا میخواست گردنبد نقره خودشو که طرح اک بود و من گفتمه بود زیباست بزور به من هدیه کنه...نمیدونم چرا دستشو رد کردم... آخه خیلی اصرار میکرد...موفق باشی.
دقیقا یادم نیست از کدوم کتابه. ولی از همون اول که خوندمش ملکه ذهنم شد و هیچ وقت از ذهنم پاک نشد.من اگه بودم قبول می کردمتو هم موفق باشی.برکت
کجایی پسرتووبلاگ پگاه کلی زیرآبتو زدم...بی مرام شدی جدیدنا دادا!!!ای بابا...
کدوم پسرمنم هستم عزیزم.این چند روز زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم.میام.
می کشمت!!!(خونسرد)
اشکال نداره. کشته شدن در راه دوست سعادته
اگه حدسمو بگم راستشو می گی؟؟؟یعنی اگه درست بود جوابمو می دی؟؟؟ناراحتم نشی ها!!!اما باید خصوصی بگم
بگو عزیزم.ولی فکر نکنم به ذهنتون برسه.تو خصوصی بگو
اینجوری
ماچ ماچ ماچ
چون حقیقته از ذهنتون نمیره
درسته
خیلی مخلصیماول شدم؟
واقعا قشنگ بود.یه شعر هست مینویسم برات،خیلی باحاله
باریکلا پسر خوب. جایزت هم برای بعد
ممنونم.
منتظر شعرت هستم.
تو و میثمم چه عوالمی دارینا
سلام رهگذر جونی :
خوب هم تصویرش قشنگ بود و هم نوشتش افرین داره نه ببخشید صد افرین داره
سلام عزیزم.
مزسی از اینکه همیشه سر میزنی.
شاد باشی
به به دوستان ترکوندنا!!!
سلام علکم!!!
قبل از خوندن مطلبت دوس داشتم مسخره بنویسم اما الان اشکم سرازیر شده!!!
نمی دونم چی بگم.............
نمی دونم قضیه این خراشا چیه!!! نمی فهممش!!! اما انقدر گوشه خرقه شو می بوسم که بوسه بارونم کنه!!! قلبمو روحمو تمام زندگیمو!!!
رهگذر... خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم... دلتنگ شدم.. نمی دونم دلتنگ چی...........................
آره منم نمی دونم این خراش ها قضیش چیه ولی بدجوری حال میده
دلتنگی خوبه عزیزم. خیلی حس قشنگیه . من عاشق دلتنگیم.
شاد باشی
این جملات از کتاب بیگانه بر لب رودخانه هستش... درسته؟
یه بار یه خانمی این جملات رو بر روی یه نوار کاست هیو نوشت و به من هدیه کرد... یادش بخیر...
اون دختر خیلی مهربونی بود... حتا میخواست گردنبد نقره خودشو که طرح اک بود و من گفتمه بود زیباست بزور به من هدیه کنه...
نمیدونم چرا دستشو رد کردم... آخه خیلی اصرار میکرد...
موفق باشی.
دقیقا یادم نیست از کدوم کتابه. ولی از همون اول که خوندمش ملکه ذهنم شد و هیچ وقت از ذهنم پاک نشد.
من اگه بودم قبول می کردم
تو هم موفق باشی.
برکت
کجایی پسر
تووبلاگ پگاه کلی زیرآبتو زدم...
بی مرام شدی جدیدنا دادا!!!
ای بابا...
کدوم پسر
منم هستم عزیزم.
این چند روز زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم.
میام.
می کشمت!!!
(خونسرد)
اشکال نداره. کشته شدن در راه دوست سعادته
اگه حدسمو بگم راستشو می گی؟؟؟
یعنی اگه درست بود جوابمو می دی؟؟؟
ناراحتم نشی ها!!!
اما باید خصوصی بگم
بگو عزیزم.
ولی فکر نکنم به ذهنتون برسه.
تو خصوصی بگو
اینجوری
ماچ ماچ ماچ
چون حقیقته از ذهنتون نمیره
درسته