کریما!
گرفتار آن دردم که تو درمان آنی،
بنده ی آن ثنایم، که تو سزای آنی،
من در تو چه دانم؟ تو دانی!
تو آنی که گفتی که من آنم! آنی.
م: مناجات نامه ی خواجه عبدالله انصاری
تو آنی که گفتی که من آنم! آنی.خدایا... آدم با همین یه جمله میتونه پرواز کنه!کار زیبایی بود ممنونم عزیزم.
خواهش میکنم.قابلی نداشت
جمله زیبائی بود دوست منبرکت باشد
ممنونبرکت باشد
سلام عزیز دل :خوب واقعا وصف خوبی از خدا کرده فقط میتونم تائیدش کنم چون هیچ حرف اضافه ای نمیشه زد و کلش حقیقته عزیزمی
هوووووووووومسلاماین آقای خواجه عبدالله انصاری خیلی مرد شریفیه ها!!!خیلی مناجاتای سخت سختی می کنه با خدا جونی...با مناجاتای من مقایسه ش کنی روده بر می شییعنی خدا جونی مناجاتای ایشونو بیشتر از مناجاتای من دوس داره؟؟؟ خب سختش نیست خدا جونی؟؟؟ آدم باید یه عالمه فک کنه سره این مناجاتا!!!بااین حال من خیلی مناجاتاشو دوس دارم...مرا آن ده که آن به!!! تو کتاب فارسیمون داشتیم یادته؟؟؟به قول آوتار جونی یه دنیا حرف توشه!!!ما که لذت بردیم دخملحالا بیا جایزه تو بگیر
خدا جونی همه جور مناجاتی رو دوست داره عزیزمو هر کسی با زبون خودش با خداش حرف میزنه.باشه الان میام جایزمو می گیرم عزیزم.
زیبا بود رهگذر جوووووووووووونم
مرسی عزیزم
ولی فکر کنم عکسه از مولانا باشهحالاقشنگ بود.
خودم هم دقیق نمی دونم از کیه
بنده ی آن ثنایم، که تو سزای آنی، ای که الا گفتی یعنی چه؟بنده یعنی غلام و نوکر. یعنی ما نوکر خداییم.؟ بعید می دونم خدا این حرف رو قبول داشته باشه
می گم بد نیست قسمت بعد رو هم بخونی.از اون قسمت معنی این یکی رو هم می فهمی!!!
آها خوندمراستی من چه دانم که ندانم که دانم که ندانممن در آنم تو آنی که من آنم و من ندانممناجات نامه خواجه بی نام سرسریحالا بهت بر نخورهبخند آفرینشوخی کردم
بهم برنخورده که بامزهسایه ت خیلی سنگین شده
از وقتی که امانوئل رفته تو سوراخ همه سایه شون سنگین شده.راستی شنیدم بازم بر گشته تو سوراخ
البته سایه بعضی ها بیشتر سنگین شدهگویا بهش اونور خوش گذشته و خدا هم دلش نیومد پا روی دلش بذاره
تو آنی که گفتی که من آنم! آنی.
خدایا... آدم با همین یه جمله میتونه پرواز کنه!
کار زیبایی بود
ممنونم عزیزم.
خواهش میکنم.
قابلی نداشت
جمله زیبائی بود دوست من
برکت باشد
ممنون
برکت باشد
سلام عزیز دل :
خوب واقعا وصف خوبی از خدا کرده فقط میتونم تائیدش کنم چون هیچ حرف اضافه ای نمیشه زد و کلش حقیقته
عزیزمی
هووووووووووم
سلام
این آقای خواجه عبدالله انصاری خیلی مرد شریفیه ها!!!
خیلی مناجاتای سخت سختی می کنه با خدا جونی...
با مناجاتای من مقایسه ش کنی روده بر می شی
یعنی خدا جونی مناجاتای ایشونو بیشتر از مناجاتای من دوس داره؟؟؟ خب سختش نیست خدا جونی؟؟؟ آدم باید یه عالمه فک کنه سره این مناجاتا!!!
بااین حال من خیلی مناجاتاشو دوس دارم...
مرا آن ده که آن به!!! تو کتاب فارسیمون داشتیم یادته؟؟؟
به قول آوتار جونی یه دنیا حرف توشه!!!
ما که لذت بردیم دخمل
حالا بیا جایزه تو بگیر
خدا جونی همه جور مناجاتی رو دوست داره عزیزم
و هر کسی با زبون خودش با خداش حرف میزنه.
باشه الان میام جایزمو می گیرم عزیزم.
زیبا بود رهگذر جوووووووووووونم
مرسی عزیزم
ولی فکر کنم عکسه از مولانا باشه
حالا
قشنگ بود.
خودم هم دقیق نمی دونم از کیه
بنده ی آن ثنایم، که تو سزای آنی،
ای که الا گفتی یعنی چه؟
بنده یعنی غلام و نوکر. یعنی ما نوکر خداییم.؟
بعید می دونم خدا این حرف رو قبول داشته باشه
می گم بد نیست قسمت بعد رو هم بخونی.
از اون قسمت معنی این یکی رو هم می فهمی!!!
آها خوندم
راستی من چه دانم که ندانم که دانم که ندانم
من در آنم تو آنی که من آنم و من ندانم
مناجات نامه خواجه بی نام سرسری
حالا بهت بر نخوره
بخند
آفرین
شوخی کردم
بهم برنخورده که بامزه
سایه ت خیلی سنگین شده
از وقتی که امانوئل رفته تو سوراخ همه سایه شون سنگین شده.
راستی شنیدم بازم بر گشته تو سوراخ
البته سایه بعضی ها بیشتر سنگین شده
گویا بهش اونور خوش گذشته و خدا هم دلش نیومد پا روی دلش بذاره