نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

معبد

در این چرخ گردون معبدهای بی شماری وجود دارد.

معبدهای متعدد برای انسان های متفاوت...



معبد شما کجاست!؟

نگاهی دیگرم آرزوست


پیمودن راه یا مسابقه ...

شما در راه خودتان به سوی خدا هستید . هیچ عجله ای در کار نیست . 

 

اگر شما فکر میکنید که سریع تر یا اهسته تر از دیگران در راه حرکت میکنید .  پس شما دیگر در مسیر حرکت به سمت خدا نیستید ... 

مشغول مسابقه اید ... 

 

با عشق

 

توجه ...

گاهی که انتظارات ما در راه معنوی برآورده نمی شود و فکر می کنیم کسی صدایمان را

نمی شنود ، توجّهمان را از خدا و استاد می گیریم و به دیگران ، به خارج از راه ، معطوف

می کنیم . در واقع ، داریم برای خودمان دلسوزی می کنیم . انتظارداریم یکی بیاید و ما را

بغل کند و گله و شکایت هایمان را گوش کند . بچّه ی لوسی هستیم که از طرف پدر و مادرش

کم محلی دیده و می خواهد هرطور شده ، حرف خودش را به کرسی بنشاند ، حتّا با رفتن به

نزد غریبه ها و جلب توجّه آنها .

امّا خیلی زود متوجّه می شود که خارج از راه ، غریبه ها ، بهای سنگینی می ستانند ، در ازای

توجّه به نفسانیّات و غروراو . آنها غروراو را ارضاء می کنند ، امّا درعوض ازانرژی

 حیاتی او می گیرند .

کسانی که در راه معنوی نیستند ، در ازای توجّه به شما ، از انرژی کالبدهای شما استفاده

می کنند و به خاطرپایین آمدن سطح انرژی ، غمگین و افسرده می شوید . برعکس راه    

معنوی که شما انرژی می گیرید و همیشه شاداب هستید .  

 

با عشق

زندگی

زندگی در رویارویی های نفس گیرش همواره هدیه ای نهان در چنته دارد،

پیش کشی که به آسانی نصیبت نمی کند.



گاهی چنان در این چرخه له می شوی که راهی برای بازگشت نمی ماند

و تنها کورسوی امیدی شاید نجاتت دهد.

و تنها زمانی که به راز نهان این له شدن ها، این تحقیرشدن ها، این

نداشتن ها و ... آگاه شدی، لایق پیش کشی بی همتا می شوی

و آن زمان با تمام ذرات وجودت عاشق زندگی می شوی.

برکت

پی نوشت: آواتار عزیز این پست تقدیم به تو که بار دیگر مرا با مفهوم زندگی آشنا کردی

قدرت

ناامیدی در راه معنوی خوب است . ناامید شدن از خدا ، ناامید شدن از استاد ، ناامید شدن از

خود .

ناامیدی به ما فرصت مرور دوباره ی توانایی ها و قابلیّت هایمان را می دهد . ناامیدی ما را

از نو ، با خودمان مواجه می کند . وقتی از کمک استاد ناامید شدیم ، وقتی چشم به راه کمک

خدا ماندیم و کمکی نشد ، آنگاه مجبور می شویم خودمان دست به کار شویم و راه موفّقیّت را

پیدا کنیم . مجبور می شویم ضعف ها و کاستی های ذهنی و احساسی مان را برطرف کنیم تا

مشکل مان حلّ شود و پس از مدتّی درک می کنیم که اصلاً برای پیشرفت در راه باید با خودمان

مبارزه کنیم . با من ِ ضعیف و وابسته ؛ با من ِ غیرمعنوی که نمی خواهد اصول راه را درک

کند .

تنها راه پیشرفت در راه معنوی که زندگی فیزیکی نیز ، جزیی از آن است ، بازگشت به درون

خودمان و دست از کمک های بیرونی شستن است . حتّا کمک های استاد و خدا .  
 
با عشق

سکوت

سکوت رساترین کلام درون و زیباترین پیام بیرون است.

سکوت هیاهوی درون را فرومینشاند و آرامشی بی نظیر را نصیبت می کند.

و اما...

تا زمانی که به خلوص نرسی همچنان هیاهو، مهمان درونی توست.