مراقبه به سادگی همین نیایش های روزمره ادمی است ...
به سادگی نماز خواندن یا هر نوع ایین یا مراسم نیایش در هر قوم و فرهنگ ...
تنها تفاوت ان با نیایش معمولی در این است که مدتی را به سکوت مینشینیم
و منتظر شنیدن صدای خدا میشویم ....
خدا با ما حرف خواهد زد و ما خود این را خواهیم یافت چه به صورت صوت یا به
صورت نور ....
به یاد کلامی از مرحوم دولابی افتادم . میگفت هر وقت شبی ... نصف شبی
بی دلیل از خواب بلند شدی .. دو رکعت نماز بخوان و بعد همانجا سر سجاده
بنشین و بگو خدایا میدانم که با من کار داری اما نمیدانم چه کار و بنشین
و گوش کن ... کم کم خدا به تو یاد خواهد داد که چه باید بکنی ....
از این شیوه ها مراقبه شروع میشود تا مدیتیشن های عمیق ....
اما همواره مهمترین اصل در مراقبه شنیدن صدای خدا و دیدار با استاد درون است
انچه در فرهنگ اسلامی ایرانی ما به عنوان اشراق شناخته شده ...
با این تفاوت که دیگر در زمان امروز ما انسان فرصتی برای چله نشستن ها و
ریاضات خاص ان ندارد چرا که سرعت زندگی انقدر بالا رفته که نمیتوان مهار
زندگی روز مره را رها کرد و می باید لحظه به لحظه زندگی روزمره را پاس
داشت .
با عشق
ارامش و تعادل ، لازم و ملزوم یکدیگر هستند و هر کدام ،
باعث به دست آمدن دیگری می شود . و پیشرفت در راه معنوی ،
نیازمند بودن این دو با هم .
تعادل ، ما را در راه اصلی نگه می دارد . در مسیر مستقیمی
حرکت می کنیم و انرژی خود را ، صرف کارهای بیهوده و غیرضروری
نمی کنیم . تعادل ، نشان دهنده ی روحی است که به غیر از خود ،
به چیز دیگری برای ابراز وجود ، نیاز ندارد و بنابراین ، آرامش دارد .
و آرامش ، روح را به روی جریان الاهی ، باز نگه می دارد .
و جریان الاهی که جاری باشد ، روح دارد پیشرفت می کند
و از برکات جریان الاهی ، نصیب می برد .
با عشق