رنج ، روح را برای پذیرش پیام استاد ، آماده می کند . قرار بر رنج کشیدن نیست ، امّا ذات
حضور در طبقه ی فیزیکی ، رنج آور است . مراقبت از جسم ، با احساسات مختلف سر کردن
و مشاهده ی انحرافات ذهن . و بزرگترین رنج ، دوری از خانه ی پدری است ؛
طبقه ی روح .
رنج ، به روح ، تواضع و نرمی می آموزد و روح را متوجّه حقیقت اصلی زندگی می کند .
اینکه پشت همه ی این جار و جنجال ها ، باید یک کار اصلی و به درد به خور در زندگی باشد
که همان خودشناسی و رهایی از این زنجیره ی درد و مرگ است . بی رنج ، روح فراموش
می کند که کجاست و برای چه
و غرق در لذّت های زندگی می شود و به فکر رفتن از این جانمی افتد .
رنج سازنده ، رنجی که ما را به فکر فرو برد و دنبال فلسفه ی زندگی برویم و کنکاش کنیم
برای شناخت خود و جهان پیرامون .
با عشق
سلام اقا شاهین عزیرم :
تصدیق میکنم تمام حرفاتون رو مرسی ارین مطلبه خوبتون .
سلام
مرسی شاهین جان.
مثل همیشه برام آموزنده بود
برکت
خواهش میکنم . منت گذاشتی پست جدید گذاشتی .
دستت درد نکنه