نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

بهار در بهار

چه روزهای قشنگی در بهار اومد و رفت و داره میاد.  

  

چه روزهای قشنگی از زندگی ما داره سپری میشه و طی میشه.  

  

چه روزهای قشنگی در این طی شد که واقعا من کی هستم؟  

  

چه روزهای قشنگی که من عاشق شدم!!!  

  

چه روزهایی  قشنگی که نیروی بی پایان با ما بود و مارو ترک نکرد  

  

چه روزهای قشنگی بود که وبلاگمون راه افتاد  

  

و چه روزهایی که قشنگ بود و من در اون روزها کلی دوست پیدا کرم.  

  

و روزهایی که دوستام برام عزیز شدن  

  

و روزهایی که گذشت و خاطرات به جا گذاشت  

  

و روزهایی که .....

نظرات 3 + ارسال نظر
رویا یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:39

سلام اقای اتمک خان :

مراسم ابغوره گیری راه انداختی دیگه نه؟ .

خط 4 از پایین رو بخون به من داری میری .

خوب در مورد مطلبت اره خوب درسته یادش بخیر چه ایام خوشی داشتیم وقتی جوون بودیم .
ادم گریش در میاد ولی خیلی می ارزه اگه ادم یکی رو پیدا کنه که بفهمه از همه نظر باهاش خوبه و .........( ایهام داشت ) .

خوبه دیگه در کل این نوشتت ادمو یاد گذشته هاش میندازه یاد وقتی که سر و گوشش کتون کتون میخورده (منظورم تکون تکونه ) .

در کل چقدر گفتم در کل بسه دیگه جدی باشم خوبه ادم یاد خاطراتش بیوفته و ببینه واقعا در گذشته چی بوده و حالا چیه حالا ربطش به موضوع مورد بیانه تو میتونه همین یاداوری خاطرات باشه .

چقدر حرف زدم اگه منو ول کنن تا فردا چیزی مینویسم اخ که چه دله پر دردی دارم از دسته تو .

شاهین دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:49

برکت باشد

بابالنگ دراز شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:49 http://khateratebarani.blogsky.com

همه ی روزا چه خوب و چه بد خواهند گذشت
همگی باید تلاش کنیم که مث تو روزهای قشنگی رو پشت سر بذاریم
امیدوارم


وبلاگمو تازه آپ کردم
منتظرتم تو کلبه ی کوچیک خودم
بامید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد