نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

آن ...

آن همین جاست در همواره بودن ...


این ما هستیم که گاهی هستیم


و گاهی در پی تغافل جهانهای زیرین میرویم ...


با عشق

نظرات 9 + ارسال نظر
اکنکار پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 http://jvmt.blogfa.com

بسیار زیبا گفتی دوست عزیز... ما اغلب در تغافلیم... و این خیلی دردناک است...

(( بهتر اینستکه هر لحضه مشتاق و گرسنه به پشت سر نگاه کنیم تا مبادا دیگری ما را بگیرد.
این احساس سربازی به جنگ رفته است. او در آن لحضه از هر زمان دیگری زنده تر است هر چند هر لحضه ممکن است جنگ به زندگیش پایان بدهد
کارهای زیادی برای انجام دادن هست... اما بهترین آنها عشق است)) "هارجی"

در اکویدیای اکنکار زندگی بالاترین مفهوم است. زندگی دوست داشتنی‌ترین موضوع، بالاترین بت، یعنی خود خدا و حتا بالاتر از خداست!

ECK baraka

ممنون
هدیه ای بود این نقل قول از هارولد

جدا که من عاشقایجاز حرف هاشم

با عشق

رویا پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 http://www.7rozane.blogfa.com

سلام اقا شاهین

چیزی ندارم که بگم مطلبت خیلی کوتاه بود ولی یه خورده فهمیدم ازش یعنی فکر میکنم همین چیزی که در واقعیت هستش رو بیان کردی

اینکه ما یه سری کار میکنیم و بعدش هم میریم زیر خاک

اره دیگه همینه دیگه ؟

و شاید هم خدا رو گفتی که همه جا با ماست ( فکر کنم این رو گفتی )

و از ان بیم دارم که بگویی نه نه نه !!!

پگاه پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:48

سلام شاهین جان. خیلی نوشته ی زیبایی بود.
منم خیلی وقتا به این مساله فکر میکنم که اونی که گاهی نیست ما هستیم وگرنه ( آن) همیشه هست و میشه با تمام وجود تنفسش کرد و حسش کرد.
این ما هستیم گه گاهی نفس خودمون رو نگه میداریم تا تنفس نکنیم .

شاهین جان من یه تشکر خیلی ویژه باید از شما بکنم.
چشم منو خیلی باز کردی. یادته من دنبال دوست میگشتم به من گفتی شاید من روح الهی رو محدود کردم؟
حق با تو بود و ممنونم از کمکی که کردی.
دست از سر روح الهی برداشتم و گذاشتم کارشو بکنه و کاری کرد کارستون . یه سری دوست پیدا کردم که هیج جا نیست.اولیش هم خودت بودی

موفق و پیروز باشی

در پناه اک :)

درسته تنها آن هستی دارد

خواهش میکنم خوشحالم که مجرای خوبی برای روح الهی بودم

با عشق

من پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:04 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

این من هستم که هیچ گاه نیستم

یه بار دیگه فکر کن
اگر هیچگاه نبودی که دیگه من نبودی

عشق پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:40

مرسی شاهین جان
baraka

خوش امدی

با عشق

تو جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:35 http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

اون دنیای زیرین دنیای منه...
من خودم فرمانروای دنیای زیرین هستم...
و چه تجربه هایی دارم در دنیای زیرین...

همه ما سلطان دنیاهای درونمانیم
چه دنیاهای زیرین چه دنیاهای فوقانی

اوومیثم جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:47

آن همه جا هست

کفه ترازوی هستی من به سمت بودن پایین میره تا کفه دنیا سبک بالا بره

یعنی من سنگین میشم از نیست هست.

در بودن دوکفه معنی ندارد
بودن یک وجه دارد

چشم عسلی شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 00:09 http://hasrategozashteha.blogfa.com/

سلام شاهین جان
خوبی؟؟؟
چقد نوشته ت قشنگه...

اما این تغافل یعنی چی؟؟؟
یعنی جهانهای زیرین چیه؟؟؟
نمی شه که ازین دنیا دست کشید؟؟؟
اینجا رو خدا جونی واسه ماها آفریده خب!!!

کاش بشه به تعادل برسیم شاید!!!
کاش این دنیا و بتونیم با بودن ه همواره ی اون حس کنیم و تمام زیبایی هاشو داشته باشیم...

شایدم من نمی فهمم قضیه چیه...
باعشق!!!

در دنیاهای زیرین باید تمرین به تعادل رسیدن کرد رسیدن به تعادل همان بودن است

بی نام و قابل انتقال به غیر دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:38

مدتی دارم به بودن فکر می کنم
همون روشی که باهاش گولمون میزنه تا هر کاری دلش می خواد بکنه.
مثل اینکه تو هم سرت کلاه رفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد