نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

پرواز



دیر زمانی است که دل هوای پرواز کرده،

تا برکند از هر چه کندن از آن سخت است.

تا بار دیگر ببیند آنچه را که هرگز ندیده.

تا شاید حس کند و ببوید.

تا مگر بشنود آن آوای دلنواز را.

تا اوج گیرد و اوج گیرد و به او برسد.

و بعد.......

بازگردد و بار دگر ببیند و ببوید و بشنود و حس کند، تجربه ای دیگر را...

 

نظرات 9 + ارسال نظر
انسان معنوی چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:21

سلام
سپاس از حضورتون
من هم گاهی از خوانندگان خاموش این وبلاگ گروهی هستم.اما نمی دونم چرا کمی برام گنگه فضای بعضی مطالب.اماامروز پیام فوق العاده ای گرفتم از یکی از پست ها که توی یاهوپلاس شیرش کردم:« و تا زمانی که ما درس هایمانرا بیاموزیم رشته هایی به نام کارما ما را به هم پیوند می دهند.»
موفق باشید

ممنون دوست عزیز.
اگه مطلبی گنگ هست بگو برات توضیح بدیم.
خوشحالم که دلیلی برای اینجا اومدن پیدا کردی.
شاد باشی

اکنکار چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 18:28 http://jvmt.blogfa.com


جایی هست در دور دستها... بنام سات دشا...

سریجی ربازارتارز در "سرزمینهای دور" درباره آن میگوید:

"از بالاترین نواحی آغاز میکنم... دشا یعنی سرزمین حقیقی یا آنچه ما به آن "سرزمینهای دور" می‌گوییم
.
.
.
"این ناحیه روح خالص است... و ساکنانش ارواح خلوص یافته (توزاها)... و عدد آنها آنقدر بیشمار است که آدمی حتا نیمتواند تخمین بزند... همه از بالاترین درجه ای از شادی که بتوان تصور کرد برخوردارند...
.
.
.
"اک پروردگار متعال، هرگز هیچ روحی را مجاب به انجام وظیفه‌ای نمیکند... بلکه این روح استکه خود به یافتن وضعیتی که از آنجا می‌باید وظیفه خویش را بجای آورد... تا اینکه از اهالی این سرزمین باشد... و از نهایت شادی و شعف برخوردار گردد... مبادرت می کند.

اک باراکا

مرسی دوست عزیز.
از کتابی اسم بردی که من عاشقشم.
کتابی که هر کلمش معنی داره حتی اگه نشه حقایق رو به رشته تحریر درآورد.
برکت

اوومیثم:

این سری جی که گفتی گمونم جالب نیست یا جی یا سری،یکیشو بکار ببر

اوومیثم چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:01

در ضمن جی آخر میاد مثل پالجی!

چشم عسلی چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:51 http://hasrategozashteha.blogfa.com/

های بر هانیان!!!

میثم خان سربه سره این اکنکاره ما نذار که طرفدار زیاد داره ها!!!

میثم کلا اینطوریه.
فکر کنم برای همین هم جواب تو رو نمیده. چون اگه یه چیز بهت بگه سریع از کوره در میری.
می دونی که چی میگم یه دفعه با زبونش میزنه تو خال.
آدم روراست و رکیه.
خیلی خوبه آدم اینطوری باشه(میثم تحویل بگیر ببین چه قدر ازت تعریف کردم)

چشم عسلی چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:55 http://hasrategozashteha.blogfa.com/

من این کتابو نخوندم!!!
چطوری دوس جون؟؟؟

این نوشته ت چرامنو یاده نظریه تناسخ می ندازه؟؟؟
آخه خودم به خدا پیشنهاد دادم اگه من یه باره دیگه به این دنیا برگشتم منو مرد خلق کنه که کلی کار دارم!!!!!!دو نقطه دی!!!

تا مگر بشنود آن آوای دلنواز را.

تا اوج گیرد و اوج گیرد و به او برسد.

نه !!! اینجاهاش معلومه که یه خبرایی هست!!! اینجاست که شاعر می گه کمتر از ذره ای نه ای... پست مشو اوج بگیر... تا ره جولانگه خورشید رسی چرخ زنان...

البته من منظورم تناسخ نبود.
می دونی وقتی آگاهی بالا میره نگرش تغییر می کنه و تجربه های جدیدی جلوی روت قرار میگیره.
چون این دنیا دار تجربست.

پسرآزاد پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 http://goldenwisdom.blogfa.com

زیبا بود رهگذر عزیز...


سفر به سرزمین های دور ...



برکت باشد

ممنون دوست عزیز
برکت

رویا پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:49

سلام جیگر

خوب خیلی خوبه کلا احساس پرواز کردن رو میگم و مطمئن باش ما هم یه روزی مثل پرنده ها پرواز میکنیم خیلی بالا نمیریم ولی پرواز میکنیم ( نمیدنم چرا اینو گفتم الهام شده بود )

دوست داشتن خیلی کمه برای اون حسی که نسبت به تو دارم ولی فعلا قبولش کن اینرا از منه مسکین بپذیر

سلام عزیزم
امیدوارم روزی به این مرحله یرسیم.
منم دوست دارم هوارتا جیگر

پگاه پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:39

سلام رهگذر جان. البته منم اولش یاد تناسخ افتادم.
ولی بعدش دیدم میشه برداشتی مثل مراقبه و سفر به درون رو داشت.
خیلی جالب بود.
کلا میشه گفت توی زندگی خیلی چیزا روندشون مثل هم هست. به صورت کلی همون تناسخ که ما برداشت کردیم .
یا همین سفر به دورن و دیدن نادیدنیها و شنیدن نا شنیدنی ها .
رفت و برگشت هایی که وجود داره برای تکامل و تعالی.

مرسی

با عشق :)

سلام پگاه عزیز.
درست گفتی هر برداشتی میشه کرد ولی مهم نیست چه برداشتی داریم . به قول خودت همون رفت و برگشت مدنظر هستش برای تکامل و تعالی.
برکت عزیزم

چشم عسلی یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:15 http://hasrategozashteha.blogfa.com/

بابا کجایی؟؟؟
اینا ترکوندن اینجارو که؟؟؟
بدو عقب افتادی... آبروی اینجا توی!!!

خدا به دادم برسه!!!

هستم عزیزم.
نگران عقب افتادن هم نیستم.
...........

فقط من یکی تو رو نبینم.
فقط دعا کن یه روز دستم بهت نرسه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد