سلام رهگذر جون اگه بدونی چه سوتی ای دادم؟؟؟ رفتم تو پستی که میثم گذاشته بود و فک کردم پست ه توئه و خطاب ه به تو کامنت گذاشتم!!! جدیدا" چرا انقده سوتی می دم آخه من!!!
خوفی؟؟؟ من از دوستان ه اکنکارم... اومدم اینجا هم که هوایش خوب است هم دوستی بیابم ...
اشکال نداره دوست عزیز. بین خودمون باشهزیاد از این میثم تعریف نکن. پرو میشه به جای میثم ازت تشکر می کنم. حالا خودش پیداش میشه جوابتو میده. شاد باشی
میثم:دستت درد نکنه رهگذر جان یا خان! اینجوری هوای دوستاتو داری؟ بلا!
میگم حالا چشات واقعا عسلیه؟ همینجوری میخوام بدونم خوش آمدی که خوش آمدنت خوش باد،چشم روزگار درآد که رفیقی به رفقای ما اضافه شد.تا باد چنین بادا! بسه یا بازم بگم؟
خیلی قشنگ می نویسین... باورم نمی شه به جز چن تا از دوستای صمیمی و آبجی و مامانم یه جاهای زیادی ازین حرفای قشنگ زده می شه... من انقده حرفاتونو دوس دارم که نگو...
خیلی خیلی خیلی خوشحالم... در مورد نوشته ت باید بگم که دل ه شیر می خواد تجربه کردن و من خوشحالم که نترسیدم و تجربه کردم... شاید داره بهم سخت می گذره... اما ازینکه راکد نیستم تا مثه مرداب بگندم و ازینکه جاری شدم و دارم پیش می رم خوشحالم... نوشته هاتونو واقعا" دوس دارم...
این عکسی که تو پسته قبلیته و نوشته ش فوق العاده ست... تجربه ی زندگی از دیدگاه دیگران فوق العاده ست... یعنی تو حس ه فوق العاده ای داری... من اولین بار بعد از خوندن کتاب "نیمه تاریک وجود" به این نتیجه رسیدم که همه ی ما قابلیت نشون دادن تمام ه خصایص انسانی رو داریم و بعد از اون سعی می کنم با دیگران یکی بشم و ازهمه بیشتر خودم به آر امش رسیدم و کسی نمی ره رو نروم... حس ه فوق العاده ایه!!!
وای چقد حرف زدم... خیلی باحالین کلا" دیگه... من خوشم اومد ... بازم میام به پیشگاهتان...
موندنی باشی همیشه... لب پاییزو نبوسی... این روزا زیاد سیاوش گوش می دم اونم قدیمیاشو!!!
سلام چشم عسلی عزیز. منم واقعا خوشحالم که یه دوست خوب و عزیز پیدا کردم. ممنون از نظراتت. اون حرف های که در پست (رشته ای به نام...) نوشتم از خودم نبود. ولی خوشحالم مورد رضایتت بوده. امیدوارم دوست های خوبی باشیم. برکت
اند یو به لیست من اضافه می شید به نام رهگذر اینا!!!خوبه؟؟؟ اگه ضایع ست یا اسم بهتری سراغ داری بگو بنویسمتون... یه کم آدم گیج می شه اینجا... نظره اینو واسه اون یکی می ذارم... امیدوارم الان درست نو شته باشم... فک نمی کردم آی کیوم در این حد پایین اومده باشه ها!!
خوب هوای میثم رو داری ها!!!دو نقطه دی منم امیدوارم دوست ه عزیز
راستی تو منو نخوندی؟؟؟ خیلی بدی!!!
به اسم " نیروی بی پایان " بذاری خیلی بهتره. چرا مطلبتو تا نصفه خوندم ولی بقیه رو وقت نکردم بخونم.وقتی خوندم نظر میدم. برکت
خوب با این حرف اقا سقراط
و دقیقا این تفاوت پندارها رو ، در تجربه کردن بدست میاره و میفهمه که چه ارتباط هایی باید داشته باشد وچه ارتباط هایی نداشته باشد
در کل ادم با تجربه کردن میتونه یه جورایی خدا رو بهتر بشناسه یعنی با ادمایی برخورد کنه که اونو زودتر به خدا برسونن مثل دوستای خودمون ..........
بیخیال اسمشون بشیم
امیدوارم خدا به همه کمک کنه تا تجربه هایی خوب و بدرد بخور کسب کنن ایشاا...
سلام دوست همیشگی من.
ممنون از نظرت و ممنون از دیدگاه های قشنگت.
شاد باشی عزیزم.
هدف از مرگ و زندگی مکرر رسیدن به بالاترین تجربه آن یعنی
خودآگاهی استکه موجب ابدی شدن زندگی و بی‌مرگی و پایان این
رفت و آمدهاست.
اک نامو آکال
میثم:
چند سالته؟ منظورم زندگی اکیته؟ چند ساله اکنکار شدی؟
رهگذر:
ممنون دوست عزیز.
از توضیحاتی که در مورد سوالم در وبلاگت دادی هم تشکر می کنم.
در پناه اک
ادمی باید رنج شکافتن را بشناسد تا به شکفتن برسد.
برکت باشد
ممنون عزیزم
در پناه اک باشی
جناب اکنکار اک نامو اکال معنیش چیه؟
معنی اک نامو آکال:
نامو یعنی برکت/ آرزو/ طلب/ هدایت
آکال یعنی بی زمانی اک/ ابدیت/ بی مرگی/ در مقابل کال (زمان)
معنی: با آرزوی ابدی شدن
سلام رهگذر جون
اگه بدونی چه سوتی ای دادم؟؟؟
رفتم تو پستی که میثم گذاشته بود و فک کردم پست ه توئه و خطاب ه به تو کامنت گذاشتم!!!
جدیدا" چرا انقده سوتی می دم آخه من!!!
خوفی؟؟؟
من از دوستان ه اکنکارم... اومدم اینجا هم که هوایش خوب است هم دوستی بیابم ...
اشکال نداره دوست عزیز.
زیاد از این میثم تعریف نکن. پرو میشه
بین خودمون باشه
به جای میثم ازت تشکر می کنم.
حالا خودش پیداش میشه جوابتو میده.
شاد باشی
میثم:دستت درد نکنه رهگذر جان یا خان! اینجوری هوای دوستاتو داری؟
بلا!
میگم حالا چشات واقعا عسلیه؟ همینجوری میخوام بدونم
خوش آمدی که خوش آمدنت خوش باد،چشم روزگار درآد که رفیقی به رفقای ما اضافه شد.تا باد چنین بادا! بسه یا بازم بگم؟
خیلی قشنگ می نویسین... باورم نمی شه به جز چن تا از دوستای صمیمی و آبجی و مامانم یه جاهای زیادی ازین حرفای قشنگ زده می شه... من انقده حرفاتونو دوس دارم که نگو...
خیلی خیلی خیلی خوشحالم...
در مورد نوشته ت باید بگم که دل ه شیر می خواد تجربه کردن و من خوشحالم که نترسیدم و تجربه کردم... شاید داره بهم سخت می گذره... اما ازینکه راکد نیستم تا مثه مرداب بگندم و ازینکه جاری شدم و دارم پیش می رم خوشحالم... نوشته هاتونو واقعا" دوس دارم...
این عکسی که تو پسته قبلیته و نوشته ش فوق العاده ست... تجربه ی زندگی از دیدگاه دیگران فوق العاده ست... یعنی تو حس ه فوق العاده ای داری... من اولین بار بعد از خوندن کتاب "نیمه تاریک وجود" به این نتیجه رسیدم که همه ی ما قابلیت نشون دادن تمام ه خصایص انسانی رو داریم و بعد از اون سعی می کنم با دیگران یکی بشم و ازهمه بیشتر خودم به آر امش رسیدم و کسی نمی ره رو نروم... حس ه فوق العاده ایه!!!
وای چقد حرف زدم...
خیلی باحالین کلا" دیگه... من خوشم اومد ... بازم میام به پیشگاهتان...
موندنی باشی همیشه...
لب پاییزو نبوسی...
این روزا زیاد سیاوش گوش می دم اونم قدیمیاشو!!!
سلام چشم عسلی عزیز.
منم واقعا خوشحالم که یه دوست خوب و عزیز پیدا کردم.
ممنون از نظراتت.
اون حرف های که در پست (رشته ای به نام...) نوشتم از خودم نبود. ولی خوشحالم مورد رضایتت بوده.
امیدوارم دوست های خوبی باشیم.
برکت
های هانی!!!
اند یو به لیست من اضافه می شید به نام رهگذر اینا!!!خوبه؟؟؟ اگه ضایع ست یا اسم بهتری سراغ داری بگو بنویسمتون... یه کم آدم گیج می شه اینجا... نظره اینو واسه اون یکی می ذارم... امیدوارم الان درست نو شته باشم... فک نمی کردم آی کیوم در این حد پایین اومده باشه ها!!
خوب هوای میثم رو داری ها!!!دو نقطه دی
منم امیدوارم دوست ه عزیز
راستی تو منو نخوندی؟؟؟ خیلی بدی!!!
به اسم " نیروی بی پایان " بذاری خیلی بهتره.
چرا مطلبتو تا نصفه خوندم ولی بقیه رو وقت نکردم بخونم.وقتی خوندم نظر میدم.
برکت
دوست کم پیدا
من یا تو؟؟؟؟