صدای ضربات چکش بر پیکره مسی به گوش می رسید.ضرباتی که محکم و خورد کننده زده میشد و در عمق پوست آفتاب سوخته نفوذ می کرد.هر ضربه و تکرار آن دردناک ترین احساس بود.
و سرخی به رنگ خون از تمام وجود فلز بیرون زده بود.احساس میکرد از خون ریزی خواهد مرد.
دنگ دنگ دنگ،...،پشت سر هم و بی وقفه،....،تکرار،تکرار،تکرار.
وقتی گلدان قرمز رنگ در کنار آیینه قرار داده شد و عکس خودش را دید باور نمی کرد که این به حق زیبایی،وجود مسی خودش باشد.
ضربه دست مسگر با هر ضربه دقیق تر و زیباتر مس را میتراشید.
اینو نوشتم تقدیم به دوست گرامی خودم که با نوشتش باعث ایجاد این متن شد.امیدوارم که همیشه موفق باشی....
سلام میثم :
خوب اره حق با توست منظورم اینه که ادما هم درست مثله اون مسه هستن یعنی زیبایی خودشون رو نمیبینن
منظورم از زیبایی زیبایی ظاهری نیست زیبایی باطنیه .
چه خوب بود اگه ما ادما برای دیدن زیبایی درونیمون یه ائینه
داشتیم تا بهتر میدیدم ایا در فلان مورد درست عمل کردیم یا نه و کلا بازنگری برای دیدن درست یا غلط اعمالمون داشتیم .
و در کل اسمون به تنهایی هیچ زیبایی نداره همونطور که
خورشید این زیبایی رو تنهایی نداره و هر دوشون باهمند که زیباییشون رو به ما نشون میدن .
" با هم "
ادما هم باید با اتحاد و کمک به هم زیبایی رو بهم تقدیم کنن و تا همو زیباتر کنن .
موافق نیستی ؟
سلام میثم
شرمنده از حرفی که فکر کنم خودتم فهمیدی بدون فکر رو نوشته ات زدم
در مورد این حرفم باید بگم :
در کل اسمون به تنهایی هیچ زیبایی نداره همونطور که
خورشید این زیبایی رو تنهایی نداره و هر دوشون باهمند که زیباییشون رو به ما نشون میدن .
با توجه به این حرفت و این داستان میتونم بگم خورشید به تنهایی هم زیباست و مهم اینه که ما زیبایی اونو باور کنیم و شاید اگه خورشید رو بصورت ادم تصورش کنیم بفهمه که زیبایی رو خودش تولید میکنه .
نه ؟
نه!
اک سیر عشق در مسم آمیخت زر شدم
مسم در خودش رفت تا زر شود و با زر بودنش به همه ثابت کنه مس هم میتونه یه چیز باارزش باشه
ممنونم
راستی سلام میثم D: