نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

و اما عشق

وقتی که اصرار داری یه کاری حتما انجام بشه تو به عواقبش فکر نکردی ولی نیروهایی بر فکر تو واقفند نتیجه را میدونند و علاوه بر اصرار تو نمیزارند که شکل واقعیت به خودش بگیره. 

 

ولی چرا ؟ این نمیدونم چی ها چرا برای تو چنین می کنند؟چه رفاقتی در کار هست؟ چه عشقی میتونن داشته باشند که جلوی راهو سد کنند که توی خطر قرار نگیری؟ دوستان خدا؟ اونها کی هستند؟ چی هستند؟ 

 

وقتش نیست که یخورده فکر کنیم،تامل کنیم،ببینیم،ببینیم که تصادفی نیست اینها؟ معادله ریاضی نیست. قالب های فکری ما درکی نداره از این وقایع. 

 

شایدم مطلبم تکراری باشه ولی هر روز خدا،روز خدا،باهاش روبرو میشیم و بی تفاوت رد میشیم. 

 

اگه میتونستیم مثل نیروهای محافظ فکر کنیم.... 

 

........صبح ساعت 7.5 که با خودم قرار گذاشتم برم بیرون قراره از خیابون که رد میشم ماشین باهام تصادف کنه پس 7:35 دقیقه میرم.اه،چه موقع پنچری بود؟ ولی اگه پنچر نمیشد یاد این نمی افتادم که قراره از سر خیابون که رد میشم از اون دخترک فال فروش یک فال بگیرم.آیا دنیا به کام من هست؟ و و و ..... 

 

یه چشم به خدا و یه چشمم به کارهایی که قراره انجام بدم.تایید شدنش نشانه داره.باید یاد بگیرم نشانه ها را پیدا کنم و جهت حرکتمو اصلاح کنم.نمیشه؟

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
رویا جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:29

:) سلام میثم خوبی بابا مارو کشت این نوشته و مطلبت راجبه عشق D: مثله همیشه نبود چون خیلی قشنگتر بود فکر کنم خیلی روش فکر کردی D:
در کل با حرفت در اونجایی که گفتی در مورد نشانه موافقم چون بعضی چیزا هستن که تا ادم متوجه اونا میشه تازه میفهمه چه دلیلی برای اومدن و قرار گرفتن اونا در جلوی او هست

امیدوارم همیشه با عشق زندگی کنی

" همیشه "

سلام ;)

با عشق

برکت

[ بدون نام ] یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:38

سلام
قشنگ بود میثم جان
وقتی تصمیم میگری کاری رو انجام بدی . تو آخرین نفری هستی که ازش باخبرمیشی. چون مجری کار همیشه آخرین نفره.
بعدش هم با خودمون میگیم: عجب فکری کردم. عجب کاری کردم.



خودتو معرفی کن سیاهی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد