فریاد درون....
همین
تا بعد....
وقتی میفهمی که خدا قدمی برای تو برداشته...
کسی نشنید.
لیمو داریم....لیموی شیراز...سبزی خوردن...سبزی خوردن...یخچال کهنه میخریم...رر...ررر...ررررررررررررررررررررر....بیب...میشه درو وا کنید،کلید یادم رفته بردارم....سیر،سیر،سیر،سیر،سیر....
وقتی همه چی ساکت شد برمیگردم پیشت...
و گوش میدم.
لپ تاپ جایزه بگیرید
مال خودت
اخه اینا چیه نوشتی :) فقط یه جای نوشته ات خوب بود اونجا که گفتی وقتی میفهمی که خدا قدمی برای تو برداشته ....
من یه دفه یادم اومد خدا یه قدم نه بلکه صد قدم برای من بررداشته
خوبه افرین :))
تو اول برداشته رو درست بنویس بعد نظر بده
!!!!!!
حداقل بگو مزخرف بود بجای تعجب! یه چیزی بگو
به جای خط تیره توی اسم بلاگت یه نقطه بذار و یه @ یاهو دات کام بهش اضافه کن. اصلا هم نپرس علت این تشابه اسمی فوق العاده زیاد رو....
پیشاپیش مرسی از زحمتت