هر روز دارم به این خالق زیبا فکر میکنم.اون هم بیکارنیستو و عشق نثار می کنه.میده ولی پس نمیگیره.
خوب منم لبریز میشم.فقط نمیتونم اونو بصورت کلمات منتقل کنم.فکر میکنم،فکر،فکر...
مجرای نیروی بی پایان.
الماس و کربن سیاه هر دو یک جنس هستند.ولی ذات الماس باعث انتشار نور به رنگ های چشم نواز میشه و کربن سیاه نور پس نمیده و تاریک میمونه.
میخوام مثل شاخ نبات شفاف بشم تا نور از من عبور کنه و دنیای تاریک را روشن کنه.
میخوام انقدر ذوب بشم تا خدا عکس خودشو در من ببینه.
میخوام انقدر پرواز کنم تا پرهام در کنار خورشید بسوزند.
میخوام چنان بسوزم تا دود پراکنده بشم.
میخوام نیست بشم تا مثل آن بشم.آن نیستِ هست.
زیبا بود برکت باشه
این مجرای نیروی بی پایان گاهی تنگ و گاهی گشاد میشه، اما خب در نهایت به آن نیستٍ هست میرسیم.
ممنون که لینکم کردی.
سلام دوست خوبم من اومدم و مطلبت رو خوندم و واقعا کاش ادم توانایی اینو داشت که ذوب بشه و....
ولی ادم میتونه با روحش اینکارو بکنه یعنی خالصانه برای خدا باشی و خودت رو با عشق بی حد تقدیم کنی به او
راستی ممنون که وبلاگ منو دارای ارزش لینگ گردن دونستید
سلام میثم چند روزه ازت خبری نیست نیستی چرا ؟ :(
کلی مطلب خوب و قشنگ گذاشتم برو و بخون و نظر بده راستی حتما برو و از ۱ ام بخون الان درستش کردم دیگه میری شهریور رو میزنی و میادش خیلی دلم برام برای حرفا و نظرات پر کاربردت تنگ شده خداییش ها .
منتظرت هستم بیا و خوشحالم کن
گرفتار بودم.ولی هستم.نگران نباش.ممنون از لطفت.
سلام میثم خوبی باور نمیکنی انقدر خوشحال شدم اسمت رو دیدم و نظر بیستت رو من برعکس همه اصلا ناراحت نمیشم ازم غلط املایی بگیری اتفاقا این نشون دهنده ی اینه که روی مطلبم دقیق میشی و میخونیش افرین