نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

این مفتعلن مفتعلن ...

انگار همین دیروز بود تو دبیرستان معلم ادبیات داشت در مورد عروض شعر


صحبت میکرد و مثالی از مولوی اورد


.... این مفتعلن مفتعلن کشت مرا


بعد هم گفت چون مولوی در گیر با قالب های شعری بوده اینجا اشاره کرده


که بر اساس یک اصول و ضوابطی که بسیار هم سخت هست


اشعارش رو بیان میکرده


اما من ته دلم گفتم چون قافیه تنگ اید شاعر به جفنگ اید


لابد تو این بیت مولوی حال فکر کردن نداشته که این جوری تمومش کرده



اما تازه گی ها فهمیدم که خیلی قالب ها هست که به سادگی میاد


و ذهن و روح تو رو تسخیر میکنه


حتی اگه قالب بسیار جدید و تازه کشف شده ای باشه


هر چقدر هم زیبا و مسحور کننده باشه باز هم یک قفس جدیده


برای ازادی معنوی باید هر چی قفس هست رو کنار گذاشت .


شاید هم منظور مولانا همین بوده شکستن قالبهایی زیبا و حکیمانه


که به مانند قفل و زنجیر هایی طلایی روح را اسیر می کند ...


به هر حال فقط یک چیز اهمیت دارد .


تنها آن هستی دارد


با عشق

نظرات 4 + ارسال نظر
نازنین شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:33 http://janjaali.us

سلام وبلاگ خوب داری. با عکس های کنسرت ترکیه شادمهر عقیلی منتظرتم[گل]

عکس کنسرت عادمهر شقیلی را داشتی خبر کن یا حیدر مریم زاده هم باشه قبوله.!

اوومیثم شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:59

آره.همینه.خیلی چیزها هست که در باب فعل جا نمیگیره و اون عشق ازلی را نشون نمیده.بعضی موقع ها کلمه ای پیدا نمیکنی که احساستو بیان کنی چه برسه به اینکه در قالبی جا بدیش.

با عشق!!!!

شاید هم اگر کلمه ای را براش در نظر بگیری دیگه اون ماهیت رو از دست بده

سینا شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 19:42 http://omide-ma.blogsky.com

بله عشق در بیان حضرت مولانا جایگاه ویژه ای داره که در پایین یکی از اونا رو آوردم
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل گردم ازان
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشنتر است
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
از در دل چونکه عشق آید درون
عقل رخت خویش اندازد برون
شرح عشق ار من بگویم بر دوام
صد قیامت بگذرد و آن ناتمام
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریایی است عمقش ناپدید
عقل گردی عقل را دانی کمال
عشق گردی عشق را بینی جمال
عشق را در پیچش خود یار نیست
محرمش در ده یکی دیار نیست

ممنون

شعر زیبایی است

خ یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 http://khalvated.blogsky.com

لینکهای روذانه را چرا به نو نمیکنید

والا من یه خورده بی سوادم
قبلها این زحمالت را انیتیا و رهگذر خدا بیامرز می کشیدند
من فقط هر از گاهی مطلبی می نویسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد