نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

باغ سبز(دو)

... 

 

اوایل کسی نمیدونست که این گیاهان سبز مفید نیستند و فقط بدنشون سبزه و ذاتشون سیاهه.خیلی از گلها به احترام،خاک باغ را با اونها شریک شدن.حتی گلهایی مثل رز تیغ هاشونو از آنها دور نگه داشتن.درختهای سرو آزاد برگهاشونو کنار کشیدن تا آفتاب به تمام گیاهان که علفها هم جزوشون بودن برسه. 

 

اما همه چیز به خوبی پیش نرفت.چیزی که مد نظر گیاهان مفید باغ بود.علفها از محبت ساکنین باغ سوء استفاده کردند و با تکثیر خودشون تقریبا تمام باغ،حتی روی دیوارها هم گرفتند.آنها حتی به این هم بسنده نکردند و زندگی متحول شده بعضی ها به دور درختان هم پیچید و نفس کشیدن درختها را مختل کرد.این جریانات باعث شد بعضی از گیاهان زیبا هم رنگ عوض کنند و برای رقابت با علفها تبدیل به آنها بشوند.چه کسی آرزو می کرد باغ دوست داشتنی روزهای خوبی را کنار تمام ساکنین سپری کنه؟ 

 

برمیگردیم به روزهای قبل.سالهای قبل.موقعی که باغبان تصمیم گرفت خاک دشت بدون استفاده را تبدیل کنه به جایی برای زندگی.فکری که در ذهن باغبان شکل گرفت آنقدر زیبا بود که باعث ایجاد نقطه مثبت در روند زندگی دشت بی آب و علف بشه. 

 

... 

 

(ادامه دارد)

نظرات 2 + ارسال نظر
باقری سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 http://haqiqat.mihanblog.com


سبک بودن اندیشه
بهلول را گفتند :
سنگینی خواب را سبب چه باشد؟
گفت: " سبک بودن اندیشه "، هر چه اندیشه
سبک باشد، " خواب سنگین گردد"...!!!!
-------------
جنون
کسی بهلول را گفت:
تا چند می خواهی در جنون باشی ؟،
لحظه ای بخود آی و راه عقل در پیش
گیر.
بهلول گفت: این روز ها بدنبال عقل رفتن
خیلی:" جنون" می خواهد...!!!!! "


سلام وعرض ادب واحترام به شما بزرگوار

سلام.سلامت باشید.مطلب جالبی بود ولی ربطی داشت یا نه نمیدونم.

من کوچیکوار شمام.

شاهین سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:43

خب شاید هم باغبان دقیقا میخواست امکان بودن و تجربه عملی رو به همه دانه ها بده
وگرنه یک مزرعه اصلاح نژاد میزد ....

چقدر حولی تو.وایستا بقیشو گوش کن.!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد