نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

فرمان

ماشین؟ نه 

قطار؟ نه 

...؟ نه! 

 

دستور دادن! آره.مگه همش نمیگیم که خدا بزرگه،عاقل ترینه.هیچ چیز از دیدش پنهان نیست و کارش خیلی درسته.حساب کتاب داره.کسی رو دستش نیست.عادله؟ 

 

پس چرا وقتی کلی زحمت میکشه که سنگ بندازه جلوی پای ما یا بزور ما را وادار به انجام کاری میکنه داد و هوارمون به آسمون میره و گله و شکایت و شکوه؟ 

 

اگه عاقله میدونه چکار میکنه،نه؟ وقتی سرباز خوبی باشی و بدونی که فرمانده با تدبیری داری از فرمانش سرپیچی می کنی؟ حالا یکم عشقم بهش اضافه کن،اگه ادعای اینو داری که عاشق خدا هستی نباید به فرامینش گوش بدی و اجرا کنی؟ به خودم گفتم،بدل نگیر.برو هرچه میخواهد دل تنگت بگوی به خالقت که یگوشش دره،یه گوششم دروازه.انگار اصلا به حساب نمیارتت! آره...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 http://psezar.mihanblog.com

سلام دوست خوبم
خوشحال میشم من رو لینک کنی
بهم خبر بده تا من هم شما رو لینک کنم....

نانا دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 http://nana2.persianblog.ir

ســــــــــــــلام..

ممنون که سر زدی..


نه ناراحت نشدم.. ولی چرا یاد من افتادی؟ ؟ ؟ ؟

و البته اون شعر بی نهـــــــــــــایت زیبا بود

نانا دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:29

راســـــــــــــتی خوشحال میشم لینکمونو ثبت کنیم تا بمونه خاطــــــــــره..

هر چند بازم هر چی خودت دوســــــــــــــــت داری D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد