نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

چهار دیواری

تو فکر یک سقفم. 

 

این بالایی یک تبلیغه اما برای من یک یادآوری بود.یاد جایی افتادم که تو فکرم ساخته بودم.می نشستم داخلش...یکم توضیح بدم؛یک مکان مقدسه،هشت ضلعی،سبکه معابد،آره گنبد فیروزه ای داره،رنگ دیواراش صورتیه خاکیه کمرنگه.در نداره،ولی پرده ای نامرئی جلوی ورودیه که از ورود افکار ناخواسته و بیخود جلوگیری می کنه،و مزاحمها.درونشو شیریه کم رنگ زدم. 

 

آرامشی دارم وقتی داخل هستم.فکرای عجیب غریب به سمتش میان و به پرده میخورنو با نورافشانی از بین میرن مثل برخورد شهابسنگ ها با جو زمین. 

 

اصلا برای چی ساختمش؛میخوام متمرکز بشم.میخوام به کسی که منو خلق کرده فکر کنم و به اینکه چرا خلق شدم.یکمم نیایش میکنم،یکم بیشتر. 

 

یه مدتی فراموشش کرده بودم.تو باد و بارون یه مقدار خراب شده بود.دیروز و امروز وقت گذاشتم ترمیمش کردم چون خیلی بهش نیاز دارم.به آرامشش،به سکوتش. 

 

سعی می کنم دیگه خراب نشه.نشستم و به ورودی نگاه می کنم.یه نفس عمیق....

نظرات 1 + ارسال نظر
شاهین چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 15:09

میثم جان

برکت باشد

ضمنا برای تماس با مادوستان از ادرس ایمیل استفاده کنید :

niroyebipaian@yahoo.com

برکت.

حتما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد