نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

هنر نوشتن

خیلی وقت ها سعی می کنم مطلبی بنویسم که احساسمو راجب خالق خودم به زبان بیارم. 

 

اما وقتی توجهم جلب میشه به اشعاری که بزرگانی چون حافظ و مولانا از دیار خودم بهشون شکل دادن کمال آنچه که میخوام میگن،راهی که رفتن و من احساس می کنم که دوباره دارم تکرار میشم و مطالبم تکراریه اونم از نوعی که چندان جالب نیست و حتی قابل خوندن. 

 

اما میدونم که شکل گیری یک جمله و هنر ساختن یک جمله از نیرویی بی پایان شکل میگیره که هدایت همه ما را به عهده داره.نیرویی که تک تک انسان ها رو وادار می کنه که به اصالت خودشون فکر کنن و بخاطر ظرافت و دقتی که داره و دریایی از عشق براش کلمه شگفت انگیز را خلق کنن. 

 

پس لذت نوشتن برای عشق،برای خدا،برای نیروی بی پایان را از دست نمیدم. 

 

و وقتی میخوام برای آن بنویسم،به معنای واقعی آن،حرکت دستهام شکل حرکت قلم یک هنرمند را میگیره روی بوم نقاشی.یا حرکت انگشتان یک موسیقیدان روی سازش. 

 

هنر به من آرامش میده.فرصت میده تا راجب خودم درست فکر کنم. 

 

پس بنویسین،حتی  یک جمله یا یک کلمه مثل برکت.فکرتونو آزاد کنین و بقیه رو هم در شادی و لذت خودتون شریک کنین.بگین که آن چقدر براتون ارزش داره. 

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست 

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
دختربهار جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 20:48

به تو که فکر می کنم از همیشه بهترم...
تو رو که می نویسم دست من خوش بو میشه٬ دسته نرگس میشه٬ نافه صد آهو میشه....

(شهیار قنبری)

دریا شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 00:03

می دونی فلسفه اختراع سرسره برای بچه ها چیه؟

می خوان از بچگی به آدم یاد بدن که:

صعود چقدر سخت و سقوط چه آسونه

مواظب باشید حقیقت را لابه لای آرزوهای خود گم نکنید.

واقعیتش من منظورتو نگرفتم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد