نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نماد گمشده ....

بعد از مدتها انتظار بالاخره کناب نماد گمشده به دستم رسید . با اینکه


نزدیک ۸۰۰ صفحه است تو یک شب خوندمش ( از معایب کتاب خوار بودن


همینه دیگه )



قصد نقد یا توضیحی در مورد کتاب ندارم اما از دیدگاه خودم به قصه نگاه کردم .


نویسنده این کتاب از میان عرفانهای مختلف و نمادهای اونها و با نگاهی به


مکتب فراماسیون ها قصه ای رو طرح کرده که بسیار زیبا ست .


مهم ترین نکته که در اخر کتاب به عنوان نماد گمشده به اون رسیده این


هست که :



تمام مذاهب و عرفان ها به یک چیز اشاره کرده اند و ان این است که خدا را



باید در معبد درون خود بیابی



مثالهایی مثل :



خدا از رگ گردن به ما نزدیک تره


و ایاتی در قران هم موید این مطلب هست


یا قضیه  یک ساعت تفکر  ( تامل ) از ۷۰ سال عبادت بهتره



و نکته مهم دیگر که تمام مکاتب به ان اشاره داره این هست که بشر باید به



سمتی بره تا خدایگونه بشه . چرا که روح بارقه ای از خداست



این کتاب با اینکه مثل راز داوینچی ساختار شکن هست و به نوعی سلسله



مراتب روحانیون مذهبی رو نفی میکنه به نظر من بسیار مذهبی است



به این معنی که به شدت روی بحث ایمان به خدا و جستجو برای خدایگونه



شدن تکیه میکنه و میگه تمام ادیان در حقیقت این راه رو نشون میدن



اما چون اگاهی همه انسانها در یک حد نیست پوسته ای از مراسم و سنتها



و فرامین و حلال و حرام برای اموزش سطوح اگاهی پایینتر دور اون رو گرفته


البته تمام این مسایل در داستانی زیبا که براساس مناسک و



ازمایشهای علمی مستند نوشته شده مورد تحلیل قرار میگیره .



امیدوارم حوصله کنید و این رمان زیبا و تفکر بر انگیز رو مطالعه کنید

نظرات 6 + ارسال نظر
میثم چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:06

سلام
چکیده جالبی از مطالب آخرش نوشتی
خدایگونه شدن، با در نظر گرفتن این مسئله اساسی، که پروردگار، خدایگونه شدن آدم رو، بندگی قرار داد .

بندگی کردن ...


این بزرگترین دروغی است که سلسله مراتب مذهبی در طی تاریخ به ژیروان یک مذهب گفته اند


نخیر ما برای بندگی خلق نشدیم


ما افریده شدیم تا به عنوان همکاری برای خداوند باشیم


به نظرت همکارت میتونه بنده تو باشه ؟

اوومیثم پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 00:16

چه عجب مشتی رجب!
بالاخره سر زدی به سایت و دوباره فکرتو استارت کردی.

مطالعه خوبه ولی تا کی مطالعه کنیم،پس کی عمل کنیم؟

فکر که هیچ وقت از حرکت نمی ایسته

اما این روزها فکرم رو مطالبی گرفته که مناسب طرح شدن توی بلاگ رو نداره

این همون حوزه عمل هست که برای هر کس به صورت خصوصی و با نماد خصوصی خودش اتفاق میافته

درسته عمل کردن یا بهتره بگم باید این راه رو زندگی کرد

چون جایی برای فراقت نداره در تمام مدت ۲۴ ساعت چه در خواب و چه در بیداری ما به سوی این هدف مقدس پیش می رویم

مهم این هست که اگاهانه مسیری رو پیش بگیریم که سریع ترین راه است

میثم پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 22:46

بهتر نبود دقت کافی می کردین

به جاش من دقت می کنم :) ما شاگردیم شاهین خان
--------------------------------------
قاب قوسین او ادنی، چی بود داستانش ؟ همون جایی که نمی ذاره کسی در موازات حق قرار بگیره، درست میگم ؟
خب همکار خدا باشیم، چطور همکاری ؟ همکار که در موازاته نه در پرتو !
چطور میشه که خدا موجودی رو خلق کنه تا پس از طی کردن اوامر الهی، در موازات خدا قرار بگیره !
یا شاید نظر شما در مورد همکار، نظر دیگه ایه، شاید !
دوست دارم بدونم، شاهین :)
شما به همکارت، سجده می کنی ؟ ستایشش می کنی ؟

شاهین شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:11

اونی که از تو میخواهد براش سجده کنی خدا نیست

این بحث هایی نیست که در جایی عمومی مطرح بشه



پسرآزاد شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 14:04 http://pesareazad.blogfa.com

سلام شاهین عزیز ... بنظر کتاب معرکه ای میاد

برکت باشد

میثم شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:06

من فکر می کنم نظرت تغییر کرد، حتی اندک
باشه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد