نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان چیست ؟

نیروی بی پایان چیست ؟

بزار بپرسم نیروی بی پایان کیست ؟

همونطور که مهدی هومن عزیز گفت هر کسی یه جوری یه نیروی بی پایانی رو قبول داره

من هم همینو میگم

اما در مورد نیروی بی پایان که ما داریم ازش حرف میزنیم ....

 

از روز ازل یعنی اغاز حیات وقتی که خداوند تقدیر فرمود تا ارواح بازیگوش به جهان تحتانی نازل شوندتا بیاموزند و به کمال برسند بشراز وجودی برتر اگاه بود و به نوعی سعی در نزدیک کردن خود به او داشت اثار این موضوع به سادگی در تاریخ بشری پیداست

از دوران ادیان پگانی ( طبیعت پرستی  ) تا ادیان الهی و تا امروز

نشان ان هزاران مکاتبی است که موجود بوده و هست

در طریقت های پگانی عموم توجه بر ارتباط با این قدرت بزرگ بواسطه نیروهای طبیعی بوده مثل پرستش خورشید یا ... به عنوان نمادی برای خداوند

همانطور که در ادیان اصولی این ارتباط بوجود میاید

به مرور زمان از پیدایش هر مکتبی با انتقال رئیس ان مکتب یا به اصطلاح پیامبر ان مردم شروع کردند به واسطه قرار دادن ان پیامبر بین خود و خداوند و ارتباط خود را به این طریق تقویت می کردند

این موضوع فراتر از عبادات مرسوم در هر مکتبی بود

یعنی انجا که بحث افرادی پیشرفته در دین یا کسانی که بیشتر از ظاهر دین خود می خواستند در مراتب معنوی پیشروی کنند پیش می امد

نمونه ان قدیسین و روحانیون یا عرفا و در ادیان پگانی جادوگران و کاهنان یا راهبان انها ...

 

این مقدمه براین بود تا یک مطلب مهم را مطرح کنم

تا اینجا از تاریخ این طور بر می امد که نیروی بی پایان مد نظر بشریت همان خداوند است

در حالیکه واقعا این طور نیست

نیروی بی پایان که مد نظر ماست روح القدس یا روح الهی یا انچه در اسلام وحی نامیده میشود است

این نیروی عظیم رابطی بین بشر  در این دنیا و خداوند است

یعنی تثلیث  خدا – وحی – بشر

این ارتباط ارتباطی فعال و جاودان است

هر بشری به فراخور اگاهی معنوی خود به نوعی بواسطه وحی با خداوند در ارتباط است

و از ازادی – اگاهی – عشق و خردی که این وحی در اختیار او میگذارد بهره مند میشود

متاسفانه امروزه عنصر وحی از اموزش های مکاتب حذف شده و مختص به بزرگان و رهبران مکاتب گردیده به طوری که بشر همواره وابسته به بشری دیگر بماند ...

موضوع مورد علاقه ما و چیزی که به دنبال ان هستیم ارتباط با وحی به عنوان رابطه ای مستقیم  با خدا است .

بعید میدانم کسی این مورد را غیر واقعی و غیر معقول بداند چرا که در تاریخ ادبیات و تاریخ دینی ایران زمین بسیاری از افرادی هستند که از این ارتباط در شکل های مختلف چون الهام – سروش و .... نام برده اند

و بزرگانی چون ملاصدرا – سهروردی – علامه مجلسی – ایت الله قاضی – ایت الله طباطبایی –ایت الله بهجت و از ادیبان کسانی چون شمس – مولوی – حافظ و .... وجود دارند

اشعار فراوانی چون

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیز هوش ....

تاییدی بر این گفته است .

ماحصل بحث اینکه نیروی بی پایان عنصر گمشده تثلیث خدا – وحی – روح است

با اموزشی که از طریق وحی بنا به فراخور هر فردی در سطح اگاهی خودش انجام میشود

بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی – قومی – فرهنگی و ...

خداوند روح را به برگشت به سمت خود دعوت میکند

هرچه بیشتر به این کلام مقدس گوش دهیم این پیام برایمان واضح تر و متجلی تر خواهد بود

و میدانیم که بزرگترین تجلی ان صحبت خدا با پیامبر اسلام بوده که قرار نیست برای همه این اتفاق به این صورت بیافتد

اما از انجا که هر کدام از ما بالقوه روحی هستیم از جنس خداوند رسیدن به ان مرحله هم غیر قابل دسترس نمینماید .

 

این سخن قران را اینجا ذکر کنم که :

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه

 

 

 

برکات الهی ارزانیتان باد

 

نظرات 8 + ارسال نظر
پسرآزاد دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:43 http://pesareazad.blogfa.com

احسنت به تو آقا شاهین عزیز

...
ای جان تنها یه وبلاگ هست که من حسابی توش راحتم و حرف دل من زده می شه بدون هیچ تحریف شده گی! حرف سخن نیاز روح است به این نیروی بی پایان ... یعنی همون روح الهی ... یعنی همونی که قبلا گفتم که از نور و صوت تشکیل شده ... یعنی همونی که روح ازش ساخته شده ... همونی که روح ما مثل قطره ای است که بعدا به اقیانوس می پیوندیم
... همونی که می گیم تنها ((آن)) هستی دارد... همه چی غیر این نیروی بی پایان که روح الهی - روح القدس - جوهره حیات - eck - نور و صوت - کلام خدا و هزاران اسم دیگه تو مکاتب مختلف داره هیچ چیز دیگه هستی مستقل ندارد

متاسفانه شاهین جان همون طور که گفتی ارتباط وحی یا همون ارتباط مستقیم جان یا روح با این نیروی بی پایان در اعصار مختلف توسط شاگردان هر طریقتی تحریف شده و این خصوصیت ذاتی هر انسان (روح) که سفر روح (ارتباط با این روح الهی ) جهت تعالی است از یاد رفته و ما همه فراموش کردیم که چه خط پر سرعت اینترنت وایرلسی واسه کانکت شدن به آن لایتناهی داریم ولی ما همیشه تمام دنیا رو زیر رو می کنیم که برای دیدن و درک حقیقت یک خط فکستنی دایال آپ برای ارتباط با آن هستی بخش داشته باشیم!!!!!!

مهدی هومن دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:34 http://shereparsi.persianblog.ir

ممنون از لطفت . فکر نمی کردم اینقدر سریع جوابمو بدی . دستت درد نکنه ولی من یادم نمی آد هیچ وقت چیزی بهم وحی شده باشه . شاید فکر کنی شوخی می کنم ولی اصلاً‌شوخی نمی کنم .
منظور شما از وحی می تونه همون نداهای درونی هم باشه ؟ اگه اینطور باشه این نداها نداهای خودمه و خیلی مواردم تصمیماتی که با استفاده از این ندا گرفتم اشتباه از آب دراومده .
تا اونجایی هم که می دونم آیت ا.. بهجت که در موردشون یه حرفهایی زده میشد در کلاسهای درسشون چند بار این صحبت رو رد کردند . آیت ا.. طباطبایی رو خبر ندارم .
در هر صورت ممنون خیلی به این توضیحات نیاز داشتم چون برام تا حدودی اصل مطلب روشن شد

شاهین دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:06

قابلی نداشت مهدی هومن عزیز
خوب وحی مراتب داره
همین اول بسمالله که جبرییل نمیاد برا ادم
ندای درون هم همونطور که در متن قبلیم در مورد ذهن نوشتم میتونه کار ذهن باشه که سرانجامش مشخصه و میتونه الهی باشه که از نوع ان میتوان فهمید کدامیک است
البته دیگه شناختشون از هم کاملا تجربیه و توضیحش خیلی مفصل
اگر سوالی داشتی بازم در خدمتم

شاهین دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:09

بد نیست بدونی که وقتی اقای طباطبایی رفت نجف شاگرد اقای قاضی بزرگ شد در رشته عرفان برا باباش نوشتن که پسرت کافر شده
وقتی هم برگشت قم برا تدریس فلسفه با مشکل مواجه شد چون فلسفه از علوم ممنوع و حرام بود
با این تفاسیر تقیه راهی بود که اکثر این بزرگان از ان بهره میبردند

مهراب آهنی چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:48 http://mehrab.blogsky.com

سلام یه مدتی میخوام برم فکر کنم و شاید مدتها نباشم دلم نیامد از شما خداحفظی نکنم

به امید اینکه باز هم بتونم بیام و با هم چیزهای بیاموزیم

شاد شاد باشی عزیز

شاهین چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 21:14

خوش امدی عزیز
عجب این روز ها بازار رفتن و بازار فکر کردن گرم است
خوش باشی

میثم جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:28

سلام
نیروی بی پایان، نعمت عالی هستش
نیروی بی پایان، کسی نیست، در همه هست، باید اونو پیدا کرد، باید اونو خورد، باید با منطقش، یکی بشیم، دقیقا یکی .
اگه با منطقش یکی شدیم، اونوقت شدیم رند .
همون زره فولادی ارتش دامول

شاهین شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:28

دقیقا همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد