وقتی کسی ازته دل به حرف های ما گوش می دهد، احساس
بهتری به ما دست می دهد. نفع جسمی شنونده این است که
گوش دادن ضربان قلب را پایین می آورد.
یک استاد دانشگاه به یکی از دوستانش که بزودی قرار بود
مادربزرگ پیر و بد عنق خود را ببیند، توصیه هایی کرد. دوستش
از این ملاقات واهمه داشت. پروفسور گفت: "بذار مدتی حرف
بزنه و بعد موضوعی رو که کمتر از همه کسالت آور بوده، پیدا
کن و در موردش سوال کن. بعد بازم چیزی رو که کمتر از همه
کسالت آور بوده پیدا کن و همین طور ادامه بده."
دوستش بعدا می گفت که نه تنها ملاقات خوبی بود، بلکه مادر
بزرگ تا چند روز بعد خوش اخلاق بود.
حالا دوستان عزیز بگن که این داستان چه ربطی
به موضوعش داشت.
با کمال میل رهگذر عزیز و مطلب خدا عشق است فوق العاده بود
ممنون دوست عزیز
سلام دوست عزیز
من همیشه از نشستن پای صحبت دیگران لذت می برم٬ مخصوصا وقتی تجاربی داشته باشه که من ندارم حالا به واسطه سن و سال بیشتر مطالعه بیشتر یا فیلد کاری متفاوت یا هر چیز دیگه...
متوجه شدم این بلاگ سه تا نویسنده داره٬ امیدوارم همگی موفق باشید.
ممنون دوست عزیز
تو هم وبلاگ قشنگی داری و نوشته هات واقعا ارزش خوندن داره.برات همیشه آرزوی موفقیت دارم.
جالبه
ممنون
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم
مرحوم حسین پناهی
میثم:البته من مخالفم با این هرکاری دلیلی غیر قابل انکار داره