نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

شبدر چهار برگ

 

عشق خدا نور و صوت است و 

نور و صوت عشق مجسم خدا نسبت به  

 شماست

ادامه مطلب ...

حل معما

مشکل خویش بر پیرمغان بردم دوش


                           کو به تایید نظر حل معما میکرد



وقتی که از عشق لبریز باشی



                     جایی برای ترس نخواهد ماند

کمک به مخلوقات خدا

 

دوستی می گفت: "پال هاروی مجری یکی از پرشنونده ترین برنامه های رادیویی خبری در آمریکاست. این برنامه هر روز نزدیک ظهر پانزده دقیقه پخش می شود. در یکی از برنامه ها، یک نفر به پال هاروی گفته بود که پرندگان میوه های درخت انجیرش را می خورند و می خواست راه چاره ای پیدا کند و بداند چطور می شود جلوی آنها را گرفت. 

"خانمی پیشنهاد کرد که زنگوله های کوچکی روی شاخه های درخت آویزان کند تا پرندگان انجیرها را نخورند. 

پال هاروی گفت: "متاسفم، چون یه نفر این کار رو کرده و نتیجه نگرفته." 

"شنونده دیگری گفت: "اگر روی درخت محلول عصاره ی انگور بپاشین، پرنده ها رو دور می کنه و دیگه انجیرهاتون رو نمی خورن." یک نفر محلول عصاره ی گریپ فروت را قبلا امتحان کرده بود، اما می گفت که پرنده ها عاشق آن هستند. 

"بیشتر باغبانان بلافاصله می گویند: "کافیه برین فروشگاه لوازم باغبانی و مقداری تور محافظ درخت بخرین و روی درخت بکشین. این جلوی بیشتر پرنده ها رو می گیره و بیشتر میوه برای خودتون باقی می مونه." این راه حلی کارساز بود. 

"مردی که این پیشنهاد را داده بود، گفت که سال ها پیش در جوانی، یعنی مدت ها قبل از آن که چنین توری در بازار باشد، پدرش کتان شل بافت یا تور کتانی روی درختان می انداخت تا میوه ها را محافظت کند. این خیلی موثر بود. روزی مادرش کنار پنجره ی آشپزخانه مشغول کار بود که یک مرغ مگس خوار به پنجره نزدیک شد. بعد از پنجره آشپزخانه به طرف درختی پرواز کرد که تور کتانی را روی آن انداخته بودند. بعد دوباره به طرف پنجره ی آشپزخانه برگشت. 

"مادر که بسیار هوشیار بود، با خود گفت: "حتما مشکلی پیش اومده." 

"به طرف درخت رفت  فهمید که یک جوجه ی مرغ مگس خوار آنجا گیر کرده و نمی تواند بیرون بیاید. پرنده زیر یکی از تارهای تور گیر کرده بود. زن تور را بلند کرد، پرنده ی کوچک پرواز کرد و به مادرش ملحق شد. بعد دو پرنده لحظه ای بال بال زدند و معلق ماندند تا بگویند: "به خاطر این هدیه ی عاشقانه از تو متشکریم،" و بعد پرواز کنان دور شدند. در حالی که از محبت او بی نهایت سپاسگزار بودند. 

"مادر هم به نوبه ی خود از روح الهی هدیه ای عاشقانه گرفته بود: او در دل می دانست که برای کمک به یکی از مخلوقات خدا کاری انجام داده بود.

حضور ....

در اولین قدمهایی که در جاده می گذاری ...

حضور مدام نیروی بی پایان چنان تو را در خود

می پیچد ....

که تو خود را

                   رهرو

                           راه

                                 و مقصد

خواهی دید ....

اما زنهار که از این دایره حضور غافل نشوی

که چنان گمراه شوی که دیگر ....

نشانی از تو باز نماند  

کفش هایم کو ....

وقتی در پی یافتن قدم بعدی خود با تمام قوا  

 کوشیدی و به ساحل رودخانه ای رسیدی ... 

 نیروی بی پایان برایت قایقی خواهد فرستاد  

 اگر واقعا مرد عمل باشی ... 

 باید بدون تردید و ترس از رودخانه خروشان و  

 سهمگین پا بر درون قایق بگذاری  

 و این جمله را به خاطر بیاوری ... 

 

                           باشد که اراده تو جاری شود ... 

 

 پس با نهایت خلوص اعلام می دارم ... 

 

        ای نیروی بی پایان  من آماده ام  

 

                           باشد که اراده تو جاری شود

فلسفه وجود مشکلات

 

فلسفه وجود مشکلات، بالا بردن توانایی ماست. هنگامی که  

 غلبه بر مشکلات را بیاموزیم یا با آن دست و پنجه نرم کنیم،  

 بهره ی ما عشق، شفقت و خرد خواهد بود

...

 ای خوش آن  

 

                       لحظه دیدار و دگر  

 

                                  هیچ .....