نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

جنگجو


برای بقای معنوی می باید جنگجو بود.

یک جنگجو از چیزی هراس ندارد و در برابر تمامی ناملایمات هر چند سخت

و طاقت فرسا مقاومت می کند. در این بین وقتی پای بقای او در میان باشد،

احساسات را کنار می گذارد و برایش فرقی نمی کند که در برابر چه کسی

می ایستد.خواه این شخص پدر، مادرو همسر و یا یکی از نزدیکانش باشد.

تا زمانی که او این درس های به ظاهر راحت را نیاموزد راهی بسوی

سرزمین های دور نخواهد داشت.

همان جا که مأمن ارواح بی باک و جنگجوست.


نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه قنبری چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 http://fatemehghanbari.ir

یک جنگجو از چیزی هراس ندارد

رویا چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:56

سلام رهگذر جونم خوبی اره من با این مطلبی که گفتی موافقم و ممنون از به یاد اوردنش .

بی نام و قابل انتقال به غیر چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 19:35

اینجا چه خبره

پس سازمان ملل چیکارس که شما می خواین جنگ راه بندازین.

این روزا مد شده تحریم می کنن.

زنده باد دوست داشتن
زنده باد صلح
زنده باد عشق

زتده باد همه

شاهین :

خب برادر تحریم هم یه جور جنگه دیگه ..
باید بلد باشی در هر جنگی که قرار گرفتی بهترین کاری که میتونی انجام بدی
زنده باد عشق
زنده باد همه

رهگذر:
وضعیت سفید اعلام می شود

هاااااااااااااااااااا ؟ چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 20:32

فکر کنم ما این گزینه رو خوب بلد باشیم حتی پاگذاشیم اونورش و از تعادل خارجش کریم

شاهین :

شایدم منظور جنگیدن با خودمون باشه و ما به اشتباه با دیگران میجنگیم

رهگذر:

شاهین جواب خوبی داد. ما راه اشتباه جنگیدن رو پیش گرفتیم، هر چند برامون نیاز بود. گاهی جنگیدن با سکوته و نیاز به دعوا و جنگ نیست. هر چند بعضی هنوز به این تجربه نیاز دارند(من این پست رو برای کسی نوشتم که امیدوارم بخونه و بتونه زندگیشو تغییر بده. مطمئنا ما این پست ها رو فقط برای خودمون نمی نویسیم)

منظور از جنگجو بودن اینه که برای رسیدن به خواسته هات پا روی خیلی چیزها بذاری و محکم باشی. گاهی جنگیدن با عشقه فقط بستگی به این داره که در کجای راه هستی و چه چیزی برای پیشرفتت نیازه.
ای بابا شماها که همه خودتون استادیدمن چه قدر حرف زدم

با عشق

هاااااااااااااااااااا ؟ پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 00:26

اوه شاهین جان این یکی رو که گفتی زیرش زایدم

رهگذر:

بی نام و قابل انتقال به غیر شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:48

رهگذر جان می دونستم منظورت چیه اما اینهم بهانه ایی بود برای یک بحث جدید شاید.

چند وقتی بود چندین ان تی تی تو خونمه مون بودن. هر شب من با اینا درگیر بودم. هم میزدم هم می خوردم. هر شب لت و پارشون می کردم. اما باز فردا شب روز از نو روزی از نو.
تا اینکه رفیق سوپری به من گفت: دیگه نجنگ باهاشون. راه رو بهشون نشون بده. بهشون بگو که از غافله جا موندن . بهشون بگو که باید برگردن. بگو که خدا منتظرشونه. بگو دوستشون داری.و...
دیگه تموم شد. دیگه ندیدمشون.

جنگ جنگ تا پیروزی

ما مرد جنگیم از کس نترسیم

مبارکه انشاالله

ایول به داداش جنگجوی خودم
راستی حواست به خرجت هم باشه خیلی رفته بالا.
بروبچ کمیسیون می خوان
بالاخره یه جوری باید خرجمون در بیاد دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد