نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

شعر

باز درونم آبیست

باز درونم نور هست

میپرم بالاتر

شاید آن گوشه نیلی رابتوانم که گرفت

شاید که به پایین سر بخورم

به میان سفیدی طوسی

یا کمی پایینتر

انعکاس آبی

تا نفس می آید

پر میشوم از خالیو خالی تر

که شاید بفهمم که آن نور کجا بود

از کجا می آمد

که درونم لانه ای ساخت

لطیفتر از مه صبح

سبکتر از پر

و چنان سنگین شدم و

فروریختم و

سبکبال شدم و....

....بر باد شدم ،گره ای با ابدیت خوردم


نظرات 3 + ارسال نظر
رویا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:40

این همه گفتی بیا وبم ، بیا وبم همینو نوشته بودی هه این که مثه حرفات .

اره شاید یه گره تا وقتی زنده ای خورده باشی که سخته باز شدنش .

همین ه ه هه .

دل نوشته یکشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 http://www.golabdon.blogfa.com

خیلی عالی بود... با هر نفس پر و پرتر از ابدیت میشویم.
ابدی باشی.

دل نوشته سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 http://www.golabdon.blogfa.com

کلماتم تمام شده! نیاز به کمک دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد