نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

نیروی بی پایان

تنها آن هستی دارد

شکوه

حالا که رطوبت زیاد شده صبح ها تا محل کار میریم و در محل کار همه چی با توری سفید پوشیده شده  

انگار همه چی در سکوت سرد به فکر فرو رفته  

تلاطم کم شده و تقلا کردن کمتر  

  

حالا همه منتظرن نور آفتاب بالا بیاد،تا حالا یاد نداشتن گرما وجود داره،سرما ما را یاد گرمترین پناه گاه میندازه یا گرمترین نور  

  

غروب که برمیگردیم سرما و رطوبت باعث درخشندگیه بیشتر غروب و زیباترین سرخیه دنیا میشه که در لبه ابرها مشهوده  

  

این شکوه و زیبایی قابل تفکره  

روزی دیگه به زیبایی تموم شد ولی ما نتونستیم مثل خالقمون باشکوه باشیم  

ما زیبایی خلق نکردیم  

چرا انقدر کمیم  

کوچیکیم  

رحمان و رحیم نیستیم مگه چی کم داریم؟

نظرات 2 + ارسال نظر
رویا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44

سلام :

خوب اره ! و اما در مورد کم داشتن ما یعنی چه چیزی کم داریم باید بگم ما اون سیرترو باید پاک کنیم تا بتونیم رحمان و رحیم باشیم .

بتونیم ببخشیم و بی اندازه بخشاینده باشیم خیلی سخته چون برای اینطوری بودنمون شاید بایداز زندگیمون بگذریم که فکر کنم خدا لیاقتشو داشته باشه .

حرف اخرم :
با عشق میشه همه ی ادما رحمان و رحیم باشن فدات .

نی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:16 http://jananesho.mihanblog.com/

عشق
حرف زدن راجع بهش خیلی آسونه ولی نمی دونم چرا در عمل انقدر می لنگیم
ممنون از مطلب خوبت من همیشه به وبتون سر می زنم و منتظر مطالب جدیدتون هستم..موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد